259
روش‌شناسی استنباط در علم کلام

هستند. به همين دلیل اگر دين رويکرد واقع‌نمايی نداشته باشد و از رويکرد و زبان احساسی استفاده کند، در مقابل فلسفه و علم قرار می‏گيرد؛ زيرا زبان فلسفه و علم، واقع‌نمايی است.۱

شواهد دال بر صدق گزاره‏های وحیانی اعتقادی

تاکنون، شواهدی دال بر حکايت‌گری گزاره‏های وحيانی اقامه شد و معلوم گرديد که اصل اوّلی در به کارگيری زبان، انتقال مطالب مطابق با واقع است. اینک به اين پرسش باید پرداخت که: چه شواهدی وجود دارد که گزاره‏های وحيانی در اين حکايت‌گری خود، موفّق بوده‌اند و توانسته‏اند به هدف خود برسند؟ به عبارت ديگر، هدف اصلی از ابراز گزاره‏های وحيانی، بيان مطالب مطابق با واقع است. حال چگونه ثابت می‏شود که دين در رسيدن به اين هدف خود، موفّق بوده و توانسته است مطالب مطابق با واقع را بيان کند؟ در ادامه، به برخی از اين شواهد اشاره خواهد شد.

۱. يکی از نشانه‏های صدق هر پيامبری، آوردن معجزه است. فاضل مقداد در تعريف معجزه می‏گويد:

و المعجزة: هی الأمر الخارق للعادة، المطابق للدّعوى، المتعذّر على الخلق الإتيان بمثله.۲

معجزه عبارت است از امری که [اوّلاً] خارق العاده باشد، [ثانياً] با ادّعای فردِ آورنده مطابقت داشته باشد، و [ثالثاً] برای مردم، آوردن مثل آن ممکن نباشد.

وقتی پيامبری برای اثبات صدق ادّعای خود معجزه بياورد، گزاره‏های برگرفته از گفتار وی، صادق خواهد بود. اصولاً فلسفه آوردن معجزه اين است که محتوای اعتقاداتِ ابراز شده را واقعی نشان بدهد و هرگونه ترديدی را برطرف نمايد.

1.. ساجدی، «زبان وحی» ص۶۴.

2.. فاضل مقداد، الإعتماد فی شرح واجب الإعتقاد: ص۷۹.


روش‌شناسی استنباط در علم کلام
258

در صدد بیان واقعیت باشد، ولی به این هدف نرسد و کذب رخ دهد؛ امّا در مرحله دوم، اثبات می‌شود که کذب هم رخ نداده است.

شواهد دال بر حکایت‌گری گزاره‏های وحیانی اعتقادی از واقع

۱. همان‌گونه که در چند سطر قبل نيز اشاره شد، هدف اصلی از به کارگيری زبان و برقراری مکالمه شفاهی و کتبی، انتقال معنا و بيان سخنان مطابق با واقع است. عقلا و عرف، در بيان جملات خبری خود چنين سيره‏ای دارند. عقلا در فهيدن سخنان هر گوينده‏ای، اصل مذکور را ملاحظه می‏کنند، مگر در مواردی که قرينه‏ای بر خلاف اصل مذکور اقامه شود.

پس اگر گوينده‏ای عاقل و حکيم باشد و مردم را مورد خطاب قرار بدهد، قطعاً بر سيره عقلا تکيه نموده است و خارج از اين سيره عمل نکرده است. خداوند که رئيس عقلا و معطی عقل است، در خطابات خود چنين اصلی را رعايت خواهد نمود؛ زیرا اوّلاً، فرض بر این است که او حکیم و عاقل‌ترینِ عقلا است و لذا خلاف این سیره عمل نمی‏کند. ثانیاً، شارع مقدّس بارها تصريح نموده است که مشی وی بر طبق سيره عقلا است. ثالثاً، در موارد خلاف این اصل مانند کتاب رمان، شعر، داستان‏های اسطوره‏ای و امثال آن، مقصود اصلی نویسنده، بیان سخن غیرواقع‌نما است؛ در حالی که قرآن صریحاً توصیفات مذکور را از کتاب خود نفی نموده و بر واقع‌نمایی آن تأکيد می‏کند.۱

۲. عقل‌پذير بودنِ بسياری از تعاليم اسلام، خود بزرگ‌ترين دليل و شاهد برای واقع‌نمايی گزاره‏های دينی است. اصول اعتقادی اسلام، جملگی بر اساس عقل، کشف و اثبات می‏شوند. فروع اعتقادی نيز از پشتوانه عقلی برخوردارند.

از طرفی زبان عقل، زبان احساسات نيست؛ بلکه دقیقاً مخالف آن است. هدف از به کارگيری عقل، رسيدن به واقع است و احکام عقلی، همگی واقع‌نما

1.. ساجدی، «زبان وحی» ص۶۲ ـ ۶۳؛ سالاری راد، «نظریه‏های شناختاری و غیر شناختاری زبان دینی» ص۲۳.

  • نام منبع :
    روش‌شناسی استنباط در علم کلام
    سایر پدیدآورندگان :
    مهدی نصرتیان اهور
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 26301
صفحه از 435
پرینت  ارسال به