243
روش‌شناسی استنباط در علم کلام

است که بحث می‏شود آیا می‏توان به صرف نقل قول او گزاره‏ای را پذیرفت و خود را در پذیرش آن موجّه و معقول دانست یا خیر؟

همان طور که گذشت، مقصود از گواهی، نظریه معطوف به استنتاج‌گروانه نیست، بلکه صرف «معرفت‌بخشی (یا انتقال معرفت) برخاسته از گفتار گواه، برای شخص دیگر» مقصود است. در برخی از کتب، چند وجهی‌سازی را نیز در گواهی دخیل دانسته‏اند.۱ و معتقدند با «چند وجهی‌سازی» می‏توان اعتماد و اطمینان را در فرد متأثّر از گواهی فراهم آورد.

چند وجهی‌سازی را با مثالی می‏توان چنین تبیین نمود: اگر شخصی از رخ دادن حادثه‏ای بی‌خبر است و این حادثه را یک نفر به وی اطلاع می‏دهد و در اثر آن، باوری هرچند ضعیف،  نسبت به این مسئله در وی ایجاد می‏شود. اگر همین اطلاع‌رسانی از طرف اشخاص مختلف صورت بگیرد، گاه در شنونده حتّی باوری در حدّ یقین به مسئله ایجاد می‏شود (همان طور که در خبر متواتر چنین امری رخ می‏دهد). می‏توان این فعّالیت را «چند وجهی ساختن» نام نهاد.

به نظر می‏رسد که این چند وجهی سازی را می‌توان از مؤلّفه‏های گواه شمرد. بدین معنا که گواه باید چه شرایطی ـ از جهت تعداد و شخصیت ـ داشته باشد تا گفتار وی بتواند در شنونده معرفت ایجاد کند؟ البتّه اگر این چند وجهی‌سازی فراتر از این بخواهد مدّ نظر باشد و با گفتار متعدّد بخواهند در شنونده مقدّماتی فراهم کنند تا دست به عملیات استنتاج بزند و از مصادیق استنتاج‌گروی بشود، قطعاً از بحث گواهی خارج خواهد شد.

آنچه می‏توان از نکات مطرح شده درباره گواهی برداشت نمود، معرفت‌بخش بودن و همچنین منبع توجیه بودن گواهی است. مطابق این برداشت و دیدگاه، ادلّه نقلی که زیر مجموعه گواهی است و فردی از آن

1.. موزر، مولدر و تروت، درآمدی موضوعی بر معرفت‌شناسی معاصر: ص۱۸۴.


روش‌شناسی استنباط در علم کلام
242

بی‌واسطه است و اگر گواهِ بی‌واسطه شرایط گواه را دارا باشد، نمی‏توان تصوّر کرد که با وجود شرایط گواه، واسطه دوم یا سوم یا … از گفتار وی معرفت کسب نکرده باشد؛ زیرا در این صورت، تولید نشدن معرفت، مستند به عملیات استنتاج‌گروانه خواهد بود و از محلّ بحث خارج می‏شود. پس گواه با واسطه، همیشه در معرفت خود موجّه است و نمی‏توان تصوّر نمود که وی موجّه نباشد. پس باید بحث را در گواهِ بی‌واسطه پی گرفت.

گواه بی‌واسطه با نقل قول خود، منبع توجیه برای دیگران محسوب می‏شود. حال باید دید که آیا خود گواه در معرفت و باور حاصل برای او، موجّه است یا خیر؟ اگر گواه در معرفت خود موجّه نباشد. در واقع معرفتی شکل نگرفته است تا وی بخواهد معرفت را به دیگری منتقل کند. شکل نگرفتن معرفت برای وی ممکن است به جهت فقدان حس، قرار نگرفتن در موقعیت ادراکی (ادارک حسی) و یا علل دیگر باشد. بدین معنا که اگر معرفت برای وی شکل نگرفته است، به جهت نقصان منبع ادراک حسّی است. با نقصان در پیدایش معرفت، منبع توجیه‌گری وی نیز زیر سؤال می‏رود. چگونه معقول است که بپذیریم فردی خود اعلام کند در من نسبت به قضیه‏ای معرفت ایجاد نشده است ولی این قضیه را برای شما نقل می‏کنم و دیگران نیز با استناد به نقل قول وی، خود را در پذیرش قضیه مذکور موجّه بدانند؟!

بله، چه بسا گواهِ بی‌واسطه چنین وانمود کند که خودش به مطلب نقل شده معرفت دارد و مثلاً حادثه را دیده است و در نقل خود، دیگران را به اشتباه بیندازد و دیگران تصوّر کنند که او در گفتار خود صادق است و به استناد گفتار او قضیه را بپذیرند. در این صورت، خلط میان مورد «توجیه» و مورد «مشتبه به توجیه» رخ داده است و این گونه موارد، از محلّ بحث خارج است. بحث در مواردی است که احتمال مشتبه شدن امر منتفی است و حتّی دیگران می‏دانند که گواه در نقل خود، اعتقادی به مضمون گفتار ندارد. در این صورت

  • نام منبع :
    روش‌شناسی استنباط در علم کلام
    سایر پدیدآورندگان :
    مهدی نصرتیان اهور
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 25614
صفحه از 435
پرینت  ارسال به