235
روش‌شناسی استنباط در علم کلام

ارتباط دارند. گاه ادلّه نقلی، معرفتِ برآمده از حس را به شخصی منتقل می‏نماید. در پاره‏ای مواقع نیز مدرَکات ذهنیِ خود فرد، دو باره به یاد آورده می‏شود و همان به دیگران منتقل می‏شود. گاه نیز وحی و مفاد آن برای دیگران نقل می‏شود؛ گاه معرفتِ برآمده از عقل، به دیگران منتقل می‏شود و یا عقل به عنوان فهم کننده اصلی مفاد دریافت حسّی و یا مدرکات موجود در حافظه و یا مطالب القا شده به واسطه وحی است. در همه این موارد، نقش بی‌بدیل «گواهی» به عنوان بهترین و رایج‌ترین وسیله انتقال معرفت به دیگران، قابل انکار نیست؛ علاوه بر این‌که باید از منبع بودنِ خود گواهی نیز بحث شود.

۱. گواهی

مقصود از گواهی در معرفت‌شناسی، نوشته یا گفته‏ای است که شخص دیگری را به معرفت یا توجیه معرفتی درباره گزاره‏ای برساند. در زندگی روزه‌مرّه، فراوان اتّفاق می‏افتد که باورهای خود را مستند به گفتار دیگران می‏کنیم و خود را مجاز می‏دانیم چنین باوری داشته باشیم و در اکثر این موراد، روش باورنده در اعتماد به گواهی و نقل دیگران را درست تلقّی می‏کنیم و معتقدیم که او از شیوه صحیح استفاده کرده و در پذیرش گزاره‏های مذکور مُوّجه است. در این جا دو سؤال معرفت‌شناسانه رخ می‏دهد: آیا گواهی، منبعی برای تولید معرفت بشری است و یا انتقال‌دهنده معرفت؟ آیا گواهی می‏تواند منبع توجیه‌گر معرفت باشد یا خیر؟ این دو پرسش، از سؤالات مهم و اساسی در مبحث گواهی است. در این بخش باید به سؤالات مذکور پاسخی در خور داده شود.

۱ ـ ۱. گواهی به عنوان منبع معرفت

وقتی از معرفت‌بخش بودن امری سؤال می‏شود، مقصود این است که اگر فرض شود هیچ منبع دیگری غیر از منبع مذکور وجود نداشته باشد، آیا منبع مذکور می‏تواند برای بشر تولید معرفت کند یا خیر؟ اگر پاسخ این سؤال مثبت باشد،


روش‌شناسی استنباط در علم کلام
234

کارکرد معرفت‌شناختی وحی اشاره شده است؛ غافل از آن‌که برای اثبات معرفت‌بخش بودن ادلّه نقلی و وحیانی، علاوه بر اثبات معناداری گزاره‏های دینی، باید با منابع مختلف دیگر همچون حس و گواهی و حافظه نیز ارتباط برقرار کرد و میزان دخالت آن‌ها در موضوع معرفت‌بخشی ادلّه نقلی را بررسی نمود. در این نوشتار، سعی بر بررسی مؤلّفه‏های مختلف دخیل در تولید یا انتقال معرفت توسّط ادلّه نقلی است.

در هر معرفت گزاره‏ای، سه جهت وجود دارد: «رابطه فاعل شناسا با گزاره»، «رابطه گزاره با واقع» و «رابطه فاعل شناسا با واقع». به هنگام بحث از معرفت‌بخشیِ ادلّه نقلی، در واقع بحث بر روی این امر متمرکز است که گزاره‌های دینی، به چه کیفیتی با واقعیت ارتباط دارند. ادلّه نقلی چگونه می‏توانند رابطه میان گزاره و معرفت نقلی با واقع را تبیین کنند. ارتباط معرفت نقلی چگونه با واقع برقرار می‏شود؟

تبیین این امر اوّلاً، در گرو آن است که تبیین شود ادلّه نقلی، زیر مجموعه کدام یک از منابع معرفت است؟ ثانیاً، منبع مذکور، مولّد معرفت است یا منتقل کننده آن و در صورت منتقل کنندگی، آیا منبع و مصدر اصلی توان معرفت‌بخشی را دارد یا خیر؟

منابع مختلفی که قابلیت دارند معرفتی را به بشر منتقل کنند، عبارت‌اند از: عقل، وحی، گواهی، مرجعیت، حس، شهود، فطرت و حافظه. از میان این منابع، فطرت و شهود و مرجعیت، با ادلّه نقلی ارتباط مستقیم ندارند ولی سایر منابع به نوعی با ادلّه نقلی در ارتباط هستند و باید بررسی شود که ادلّه نقلی زیر مجموعه کدام یک از آن‌ها است. در این بخش از نوشتار، سعی بر تبیین این مسئله است.

منابع معرفت

عقل، حس، حافظه، گواهی و وحی، از منابعی هستند که به نوعی با ادلّه نقلی

  • نام منبع :
    روش‌شناسی استنباط در علم کلام
    سایر پدیدآورندگان :
    مهدی نصرتیان اهور
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 26529
صفحه از 435
پرینت  ارسال به