227
روش‌شناسی استنباط در علم کلام

این استدلال، به راحتی می‏توان از مفاد آیه دفاع کرد و مضمون آن را قابل پذیرش برای مردم نمود؛ زیرا مقتضای آیه، نصّ مذکور در مقام مدح است و خداوند را می‏ستاید که به چشم دیده نمی‏شود. پس نباید دیده شدن در هیچ زمانی ـ حتّی در یک زمان کوتاه  به وی راه یابد. این، امری است که نیاز به استدلال هم ندارد. لذا قضیه دیده نشدن خداوند، یک قضیه سالبه دائمی و همیشگی است.۱

۲ ـ ۴ ـ ۲. افضلیت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از ابراهیم علیه السلام

طبق نصوص دینی، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از سایر انبیا افضل است. مطابق روایتی که مناظره میان پیامبر صلی الله علیه و آله و چهل تن از یهودیان را به تصویر کشیده است، آن حضرت از سایر انبیا افضل و برتر است. در بخشی از این روایت، چنین آمده است:

قَالُوا: «إِبْرَاهِيمُ خَيْرٌ مِنْکَ». قَالَ: «وَ لِمَ ذَاکَ؟». قَالُوا: «لِأَنَّ اﷲ اتَّخَذَهُ خَلِيلًا». قَالَ النَّبِيُّ صلی الله علیه و آله: «إِنْ کَانَ إِبْرَاهِيمُ خَلِيلَهُ فَأَنَا حَبِيبُهُ مُحَمَّدٌ». قَالُوا: «وَ لِمَ سُمِّيتَ مُحَمَّداً؟». قَالَ: «سَمَّانِيَ اﷲ مُحَمَّداً وَ شَقَّ اسْمِی مِنِ اسْمِهِ. هُوَ الْمَحْمُودُ وَ أَنَا مُحَمَّدٌ وَ أُمَّتِيَ الْحَامِدُونَ عَلَى کُلِّ حَالٍ». فَقَالَتِ الْيَهُودُ: «صَدَقْتَ يَا مُحَمَّدُ! هَذَا خَيْرٌ مِنْ ذَلِکَ». قَالَ النَّبِيُّ صلی الله علیه و آله: «هَذِهِ أَرْبَعَةٌ».۲

یهودیان گفتند: «ابراهیم [علیه السلام] از تو برتر است». پیامبر صلی الله علیه و آله پرسید: «چرا؟». گفتند: «زیرا خداوند او را خلیل خود گرفت». پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «اگر ابراهیم خلیل او است، من حبیبش محمّدم». پرسیدند: «چرا محمّد نامیده شدی؟». فرمود: «خداوند مرا محمّد نامید و اسم مرا از اسم خودش بر گرفت. او محمود (ستایش‌شده) است و من محمّد

1.. بحرانی، قواعد المرام فی علم الکلام‏: ص۷۶ ـ ۷۷.

2.. طبرسى، الإحتجاج: ج۱ ص۴۹.


روش‌شناسی استنباط در علم کلام
226

منبعی محسوب نمی‏شود؛ بلکه از جمله امور خارج از مفاد نقل است. بحث در اصل حجّیت نقل، خارج از مفاد نقل است. پس این‌گونه از معنای اعتباربخشی، مدّ نظر ما نیست؛ بلکه مقصود ما از اعتباربخشیِ عقل در روش نقلی، این است که عقل، مفاد نقل را در قالب استدلال عقلی در می‏آورد و یا در برخی موارد، به دفاع از مضمون نقل و ردّ دلیل مخالف می‌پردازد. در ادامه، به نمونه‌هایی از این کارکرد عقل اشاره می‌کنیم.

۲ ـ ۴ ـ ۱. نفی امکان رؤیت خداوند

متکلّمین عقل‌گرای اسلامی، از همین شیوه برای نفی امکان رؤیت خداوند بهره برده‏اند. یکی از مباحث مهم و چالش برانگیز میان متکلّمین مسلمان، بحث از امکان رؤیت خداوند است. عدّه‏ای معتقدند خداوند را می‏توان دید. در مقابل، برخی دیگر از علما معتقدند که چنین امری در حقّ خداوند محال است. هر یک از این دو طایفه برای اثبات مدّعای خود، ادلّه عقلی و نقلی را شاهد می‏آورند.

متکلّمان شیعه مثل ابن میثم بحرانی، نظریه منکران رؤیت خداوند را تقویت می‏کنند و در دفاع از آن، دست به استدلال عقلی و نقلی می‏زنند. یکی از ادلّه نقلی آن‌ها، آیه (لا تُدْرِکُهُ الْأَبْصارُ)۱ است. ابن میثم در مقام اعتبار بخشی و استحکام مضمون نقل، مفاد آن را در قالب استدلالی عقلی ارائه می‏دهد و بدین طریق، سعی در دفاع از مضمون آن می‏کند. این آیه، دیده نشدن خداوند به چشم ظاهری را از صفات جلالیه شمرده است و امکان رؤیت خدا را منتفی می‏داند. هر آنچه که سلبش یکی از صفات جلالیه باشد، ثبوتش حتّی در یک زمان اندک هم نقص در حقّ خداوند است و نقص به ذاتش راه خواهد یافت. پس دیده شدن به چشم ظاهری، نقص در حقّ خداوند است. در قالب

1.. انعام: آیۀ ۱۰۳.

  • نام منبع :
    روش‌شناسی استنباط در علم کلام
    سایر پدیدآورندگان :
    مهدی نصرتیان اهور
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 26764
صفحه از 435
پرینت  ارسال به