223
روش‌شناسی استنباط در علم کلام

۲ ـ ۳ ـ ۲. افضلیت امیرالمؤمنین علیه السلام از سایر صحابه و استحقاق جانشینی

شیعه معتقد است که حضرت علی علیه السلام از سایر صحابه برتر است و صرفاً او است که از میان صحابه لیاقت جانشینی پیامبر‌ صلی الله علیه و آله را دارد. یکی از مستندات شیعه برای اثبات این آموزه، روایاتی است از این دست:

قال‌ صلی الله علیه و آله: «أَنَا وَ هَذَا ـ يَعْنِی عَلِيّاً ـ يَوْمَ الْقِيَامَةِ کَهَاتَيْنِ» وَ ضَمَّ بَيْنَ إِصْبَعَيْه.۱

رسول خدا فرمود: «در روز قیامت، من و علی مانند این دو انگشت هستیم» و دو انگشت خود را به هم چسباند.

در این روایت، حضرت علی علیه السلام هم‌شأن و هم‌رتبه پیامبر‌ صلی الله علیه و آله تلقّی شده است. به همین جهت، برای برخی سؤال رخ داده است که چگونه می‏شود این امر را پذیرفت در حالی که پیامبر صلی الله علیه و آله، رسول اﷲ است و حضرت امیر علیه السلام وصی و جانشین؟!

سیّد مرتضی از جمله متکلّمین امامیه است که برای رفع این ابهام، توجیهاتی را بیان کرده و معتقد است که از جهت استعمال عربی می‏توان دو نفر را که در فضل و دیانت نزدیک به هم هستند، در عین این‌که دیگری فضل قوی‌تری نیز دارد، هم‌رتبه و مساوی هم دانست. لذا پیامبر صلی الله علیه و آله هرچند ثوابش بیش‌تر از امیرالمؤمنین علیه السلام است و فضیلت بیش‌تری از این حیث دارد، ولی از جهت فضل، تفاوت آن چنانی با یک‌دیگر ندارند؛ لذا می‏توان لفظ مساوات را در این گونه موارد به کار برد. بعد در ادامه می‏فرماید:

البتّه می‏توان از مساوات این را نیز برداشت نمود که هر کدام با توجّه به منزلت و استعدادهای خدادادی و شرایط وجودی خود، کامل هستند. به عبارت دیگر، دو کامل را نباید با هم سنجید؛ بلکه باید کمال هر کسی را

1.. شیخ صدوق، عيون أخبار الرضا علیه السلام: ج‏۲ ص۵۸؛ شيخ مفيد، الأمالى: ص۶۰؛ مجلسى، بحارالأنوار: ج‏۴۰، ص۲۶.


روش‌شناسی استنباط در علم کلام
222

است و باید در زمینه تغییر امام، صادر شده باشد و برای خداوند در تعیین امام، بداء حاصل شده باشد. بدین صورت که ابتدا بنا بود اسماعیل، امام بعدی باشد و امام صادق علیه السلام نیز همین امر را بیان کرده بود؛ ولی چون اسماعیل در زمان حیات پدر در گذشت، آن حضرت فرزند دیگرش موسی کاظم علیه السلام را جای‌گزین اسماعیل نمود و روایت مذکور را نیز در توجیه این تغییر بیان فرمود. بر این اساس، در امامت اسماعیل بدا رخ داده است.

با بررسی دقیق‌تر، در می‌یابیم که روایت اصلاً در باب امامت نیست و با توجّه به سایر روایات نیز می‏توان این ابهام را برطرف نمود. توضیح این‌که مطابق برخی از روایات، بدایی که درباره اسماعیل رخ داد، مربوط به زمان مرگ او بوده است، مثل این روایت که امام صادق علیه السلام فرمود:

کان القتلُ قد کُتب على إسماعيل مرّتينِ فسألتُ اﷲ فی دفعِهِ عنه فدفعه.۱

دو بار در تقدیر اسماعیل، نوشته شد که کشته شود و من از خدا خواستم که آن را از او دفع کند و خدا دفع فرمود.

طبق این روایت، با دعای امام صادق علیه السلام، تقدیر الهی دو بار تغییر کرد و مرگ یا قتلی که برای اسماعیل مقدّر شده بود، به تأخیر افتاد. یعنی تقدیر الهی مشروط بود و با دعای حضرت، شرط محقّق نشد و به تبع، تقدیر هم عوض شد. پس روایت مذکور، ربطی به بحث امامت و تعیین امام ندارد تا این ابهام رخ دهد که اگر پیامبر‌ صلی الله علیه و آله اسامی دوازده امام را ذکر فرموده، پس چرا امام صادق علیه السلام خود از این امر آگاه نبود و حتّی یاران وی نیز به ایشان اعتراض نکردند که نام اسماعیل در زمره اسامی دوازده امام موجود در روایت نبوی نیست؟!۲

1.. مجلسى، بحار الأنوار: ج۴ ص۱۲۷.

2.. شيخ مفيد، المسائل العکبرية: ص۹۹ ـ ۱۰۰؛ همو، تصحيح اعتقادات الإمامية: ص۶۷؛ مجلسى، بحار الأنوار: ج۴ ص۱۲۷.

  • نام منبع :
    روش‌شناسی استنباط در علم کلام
    سایر پدیدآورندگان :
    مهدی نصرتیان اهور
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 25193
صفحه از 435
پرینت  ارسال به