کَمِثْلِهِ شَيْءٌ)۱ نیز سازگاری ندارد؛ زیرا مطابق این آیه هیچ چیزی مثل خداوند نیست و هیچ مشابهتی میان خالق و مخلوق وجود ندارد. قید «بلا کیف» نیز نمیتواند راه فرار محسوب شود. پس حمل «ید» بر معنای عرفی، با آیه فوق سازگار نیست. در نتیجه، باید دست به تأویل زد.
به همین جهت، متکلّمین شیعی برای تنزیه خداوند از این تشبیه و پرهیز از نسبت دادنِ جسم به خداوند، دست به تأویل زدهاند. فاضل مقداد درباره صفاتی که به خداوند نسبت داده شده ولی به ظاهر صبغه جسمیت در آن وجود دارد، به تفصیل اظهار نظر میکند و تک تک الفاظ را بررسی میکند. در باب اطلاق واژه «ید» بر خداوند میگوید:
واژه ید، گاه به صورت مفرد برای خداوند به کار رفته است، مثل: (يَدُ اﷲ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ)۲ و (يَدُ اﷲ مَغْلُولَةٌ)۳ و گاهی نیز به صورت تثنیه به کار رفته است، مثل: (لِما خَلَقْتُ بِيَدَيَّ)۴ و (بَلْ يَداهُ مَبْسُوطَتانِ)۵ و در برخی موارد نیز به صورت جمع به کار رفته است، مثل: (مِمَّا عَمِلَتْ أَيْدِينا).۶ واژه ید وقتی در معنای مجازی به کار گرفته شود، میتواند یکی از چند معنا را برساند: قدرت، نعمت، بیان تأکید و ایجاد ارتباط در کلام.
حال در مورد این الفاظ باید گفت: ید در آیه اوّل: (يَدُ اﷲ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ) به معنای قدرت است؛ یعنی قدرت خداوند بر قدرت آنها غالب است. در آیه دوم: (يَدُ اﷲ مَغْلُولَةٌ) مقصود نعمت است؛ زیرا این آیه در مورد کلام یهودیان است و آنها نیز یا به وجود خالق در این عالم اقرار دارند و