215
روش‌شناسی استنباط در علم کلام

يَأْمُرُونَ بِالْمُنْکَرِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ وَ يَقْبِضُونَ أَيْدِيَهُمْ نَسُوا اﷲ فَنَسِيَهُمْ إِنَّ الْمُنافِقينَ هُمُ الْفاسِقُونَ)۱ بدین معنا است که آن‌ها اطاعت الهی را ترک کردند و (فَنَسِيَهُمْ) نیز بدین معنا است که خداوند آن‌ها را از ثوابش ترک کرد. همچنین است (فَأَنْساهُمْ) در آیه (وَ لا تَکُونُوا کَالَّذينَ نَسُوا اﷲ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ أُولئِکَ هُمُ الْفاسِقُونَ)۲ که به اعتقاد شیخ مفید، بدین معنا است که خداوند آن‌ها را به سوی ترک عهد و پیمانشان کشاند.۳

۲ ـ ۲. تأویل

در برخی از متون دینی، واژگان و مفاهیمی وجود دارد که پذیرش آن‌ها بدون تأویل و ارائه معنای معقول، قابل پذیرش نیست؛ زیرا برخی از این واژگان لوازم محالی چون جسمیت خدا را به دنبال دارند. پس به ناچار باید دست به تأویل آن‌ها زد. در ادامه، چند نمونه‌ از این‌گونه تأویل‌ها را از نظر می‌گذرانیم.

۲ ـ ۲ ـ ۱. تأویل صفت «ید»

در برخی از آیات و روایات، واژه «ید» برای خداوند به کار رفته است. ظاهرگرایان و مشبّهه، این لفظ را به همان معنای عرفی ظاهر در انسان حمل کرده‏اند و معتقدند خداوند نیز دست دارد؛ هرچند قید «بلا کیف» را بدان اضافه می‏کنند تا در دام تشبیه خداوند به انسان نیفتند. آن‌ها معتقدند مطابق ظاهر آیه، خداوند دست دارد، ولی کیفیت دست موجود در انسان را ندارد. بدیهی است که این معنا قطعاً مستلزم تشبیه و جسمانیت است و با آیه (لَيْسَ

1.. توبه: آیۀ ۶۷. مرحوم فولادوند آیه را این گونه ترجمه کرده است: ﴿مردان و زنانِ دو چهره، [همانند] يكديگرند. به كار ناپسند وا مى‏دارند و از كار پسنديده باز مى‏دارند و دست‌هاى خود را [از انفاق] فرو مى‏بندند. خدا را فراموش كردند، پس [خدا هم] فراموششان كرد. در حقيقت، اين منافقان‌اند كه فاسق‌اند﴾.

2.. حشر: آیۀ ۱۹. مرحوم فولادوند آیه را این گونه ترجمه کرده است: ﴿و چون كسانى مباشيد كه خدا را فراموش كردند و او [نيز] آنان را دچار خودفراموشى كرد. آنان همان نافرمانان‌اند﴾.

3.. شيخ مفيد، تصحيح اعتقادات الإمامية: ص۳۸ ـ ۳۹.


روش‌شناسی استنباط در علم کلام
214

از جمله آموزه‏های استنباط شده، الفاظ و توصیفاتی است که در حقّ خداوند متعال به کار می‏رود. مطابق نصوص دینی، اسماء و صفات الهی توقیفی است؛ یعنی نمی‏توان هر صفتی را به خداوند نسبت داد، بلکه باید دید در منابع دینی چه صفتی بر خداوند اطلاق شده است. اگر در این منابع، واژه و صفتی به خدا نسبت داده شده باشد، ما نیز می‏توانیم همین صفت را در مورد خداوند به کار ببریم و اگر صفتی در این منابع به خداوند نسبت داده نشده، هرچند معنای آن بر خداوند ممکن باشد، حق نداریم آن را در مورد خداوند به کار ببریم.

در برخی از متون دینی، «نسیان» در مورد خدا به کار رفته است، مثل این آیه:

(ما نَنْسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنْسِها نَأْتِ بِخَيْرٍ مِنْها أَوْ مِثْلِها أَ لَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اﷲ عَلى‏ کُلِّ شَيْ‏ءٍ قَديرٌ).۱

هر حكمى را نسخ كنيم يا آن را به [دست] فراموشى بسپاريم، بهتر از آن يا مانندش را مى‏آوريم. مگر ندانستى كه خدا بر هر كارى توانا است؟!.

قطعاً این نسیان نمی‏تواند به معنایی که در انسان به کار می‏رود، در مورد خداوند نیز جریان داشته باشد؛ زیرا مستلزم نقص در ذات الهی است. پس باید معنایی برای آن ارائه نمود که چنین نقصی را به دنبال نیاورد.

شیخ مفید در توصیف و تبیین معنای این آیه معتقد است که مراد از نسیان در این آیه، ترک و تأخیر است و معنای آیه چنین می‏شود که: ما آیه‏ای را نسخ نمی‏کنیم و یا ترک نمی‌کنیم و به تأخیر نمی‏اندازیم، مگر این‌که بهتر از آن را جای‌گزینش می‏کنیم. به اعتقاد وی، این معنا در آیات دیگری نیز به کار رفته است. برای نمونه، (نَسُوا اللَّهَ) در آیه (الْمُنافِقُونَ وَ الْمُنافِقاتُ بَعْضُهُمْ مِنْ بَعْضٍ

1.. بقره: آیۀ ۱۰۶.

  • نام منبع :
    روش‌شناسی استنباط در علم کلام
    سایر پدیدآورندگان :
    مهدی نصرتیان اهور
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 26276
صفحه از 435
پرینت  ارسال به