از جمله آموزههای استنباط شده، الفاظ و توصیفاتی است که در حقّ خداوند متعال به کار میرود. مطابق نصوص دینی، اسماء و صفات الهی توقیفی است؛ یعنی نمیتوان هر صفتی را به خداوند نسبت داد، بلکه باید دید در منابع دینی چه صفتی بر خداوند اطلاق شده است. اگر در این منابع، واژه و صفتی به خدا نسبت داده شده باشد، ما نیز میتوانیم همین صفت را در مورد خداوند به کار ببریم و اگر صفتی در این منابع به خداوند نسبت داده نشده، هرچند معنای آن بر خداوند ممکن باشد، حق نداریم آن را در مورد خداوند به کار ببریم.
در برخی از متون دینی، «نسیان» در مورد خدا به کار رفته است، مثل این آیه:
(ما نَنْسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنْسِها نَأْتِ بِخَيْرٍ مِنْها أَوْ مِثْلِها أَ لَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اﷲ عَلى کُلِّ شَيْءٍ قَديرٌ).۱
هر حكمى را نسخ كنيم يا آن را به [دست] فراموشى بسپاريم، بهتر از آن يا مانندش را مىآوريم. مگر ندانستى كه خدا بر هر كارى توانا است؟!.
قطعاً این نسیان نمیتواند به معنایی که در انسان به کار میرود، در مورد خداوند نیز جریان داشته باشد؛ زیرا مستلزم نقص در ذات الهی است. پس باید معنایی برای آن ارائه نمود که چنین نقصی را به دنبال نیاورد.
شیخ مفید در توصیف و تبیین معنای این آیه معتقد است که مراد از نسیان در این آیه، ترک و تأخیر است و معنای آیه چنین میشود که: ما آیهای را نسخ نمیکنیم و یا ترک نمیکنیم و به تأخیر نمیاندازیم، مگر اینکه بهتر از آن را جایگزینش میکنیم. به اعتقاد وی، این معنا در آیات دیگری نیز به کار رفته است. برای نمونه، (نَسُوا اللَّهَ) در آیه (الْمُنافِقُونَ وَ الْمُنافِقاتُ بَعْضُهُمْ مِنْ بَعْضٍ