است ـ یعنی خداوند معصیت را در مخلوقاتش خلق کرده است ـ که در این صورت، با این آیه مخالف است که میفرماید:
(الَّذی أَحْسَنَ کُلَّ شَيْءٍ خَلَقَهُ وَ بداء خَلْقَ الْإِنْسانِ مِنْ طينٍ).۱
[خداوند] همان كسى است كه هر چيزى را كه آفريده است، نيكو آفريده و آفرينش انسان را از گِل آغاز كرد.
مطابق این آیه خداوند در هر چیزی به نحو زیبا دست به خلقت زده است، در حالی که هیچ شکّی در زشت بودن معاصی نیست. امّا اگر مقصود آنها از قضا، امر کردن است و معتقدند خداوند آنها را به معاصی امر کرده است، در این صورت با آیه دیگری در تعارض است:
(وَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَةً قالُوا وَجَدْنا عَلَيْها آباءَنا وَ اﷲ أَمَرَنا بِها قُلْ إِنَّ اﷲ لا يَأْمُرُ بِالْفَحْشاءِ أَ تَقُولُونَ عَلَى اﷲ ما لا تَعْلَمُونَ).۲
و چون كار زشتى كنند، مىگويند: «پدران خود را بر آن يافتيم و خدا ما را بدان فرمان داده است». بگو: «قطعاً خدا به كار زشت فرمان نمىدهد. آيا چيزى را كه نمىدانيد، به خدا نسبت مىدهيد؟!».
همچنین نمیتواند به معنای اعلام و خبر دادن باشد؛ چون مخلوقات هیچ کدام نمیدانند که در آینده کار خوب انجام خواهند داد یا کار بد. به معنای داوری و حکم کردن خداوند به معصیت در میان مخلوقاتش نیز نیست؛ چون حکم خداوند حق است و معنایی برای این فرض قابل تصوّر نیست.
شیخ مفید پس از نقد دیدگاه جبرگرایان، به بیان این مطلب میپردازد که خداوند در افعالش قضا و قدری دارد و در افعال عباد نیز قضا و قدری دارد. وی معتقد است منظور از قضای الهی در افعال خوب بندگان، این است که وی بدانها امر میکند و مقصود از قضای الهی در افعال بد بندگان نیز نهی کردن از