201
روش‌شناسی استنباط در علم کلام

خدا! برای ابو طالب، چه امیدی داری؟». فرمود: «برای او هر خیری را از سوی خداوند عزّوجلّ امید دارم».

دلالت روایت مذکور، بدین شکل است که اگر ابوطالب مؤمن از دنیا نرفته باشد، دعای خیر پیامبر صلی الله علیه و آله در حقّ وی و امید خیر داشتن برای او، چه معنایی می‏تواند داشته باشد؟ در حالی که در قرآن و روایات، قاطعانه بیان شده است که کافر به صورت ابدی، در جهنّم گرفتار و از تمام خیرات الهی بی‌بهره است.۱

۱ ـ ۲ ـ ۲. مکلّف بودن ملائکه

تکلیف، از مسائلی است که در کلام اسلامی مورد بحث و بررسی قرار می‏گیرد. در این علم از حسن تکلیف، مکلّفین، شرایط تکلیف، شرایط تکلیف کننده و نیز امور مورد تکلیف بحث می‏شود. یکی از فروعات این مطلب، این است که آیا ملائکه نیز مکلّف هستند؟ این پرسش بدین جهت رخ می‏دهد که با توجّه به مبانی کلامی، تکلیف دائر مدار اختیار است. اختیار در انسان، معنای خاصّی دارد که مقارن با امکانِ برگزیدن فعل خطا و غلط است؛ یعنی فرد توان انتخاب یکی از دو فعل خوب و بد را داشته باشد و در وجود وی این قابلیت باشد که به سمت کار خوب برود و یا به سمت کار بد. چنین قابلیتی در وجود ملائکه قرار داده نشده است و به تبع، اختیار بدین معنا، در آن‌ها قابل تصوّر نیست. در نتیجه، این شبهه به ذهن می‏رسد که آن‌ها نباید مکلّف باشند؛ چون تکلیف منوط به اختیار است. در برخی از متون کلامی، به این شبهه پاسخ گفته‏اند.

برخی از متکلّمان برای یافتن پاسخ، به این آیه توجّه کرده‌اند:

(وَ مَنْ يَقُلْ مِنْهُمْ إِنِّی إِلهٌ مِنْ دُونِهِ فَذلِکَ نَجْزيهِ جَهَنَّمَ کَذلِکَ نَجْزِی الظَّالِمينَ).۲

1.. شيخ مفيد، إيمان أبی طالب:‏ ص۱۷ ـ ۲۹؛ همو، أوائل المقالات: ص۴۵ ـ ۴۶.

2.. انبیا: آیۀ ۲۹.


روش‌شناسی استنباط در علم کلام
200

علی علیه السلام را؛ زیرا میان مسلمان و کافر علقه‏ای نیست تا به خاطر آن، دست به چنین اقدامی بزند. پس همین که پیامبر صلی الله علیه و آله به علی علیه السلام چنین دستوری داده، خود، کاشف از ایمان ابوطالب است.

بخش دیگری از این روایت نیز می‏تواند به دلالت التزامی، دال بر ایمان ابوطالب باشد؛ زیرا از بخش انتهایی روایت، چنین استظهار می‏شود که پیامبر بر جنازه ابوطالب حاضر شده و برای وی با بیان جملات خاص، دعا کرده و از وی تمجید نموده است و حتّی اعلام فرموده که از وی شفاعت خواهد کرد. در حالی که طبق دستور قرآن کریم، پیامبر صلی الله علیه و آله هیچ‌گاه نباید بر جنازه مشرک و کافر حاضر شود:

(وَ لا تُصَلِّ عَلى‏ أَحَدٍ مِنْهُمْ ماتَ أَبَداً وَ لا تَقُمْ عَلى‏ قَبْرِهِ إِنَّهُمْ کَفَرُوا بِاﷲ وَ رَسُولِهِ وَ ماتُوا وَ هُمْ فاسِقُونَ).۱

و هرگز بر هيچ مرده‏اى از آنان نماز مگزار و بر سر قبرش نايست، چراكه آنان به خدا و پيامبر او كافر شدند و در حال فسق مردند.

پس با توجّه به مفاد این آیه، حضور پیامبر و دعای وی بر جنازه ابو طالب، حاکی از ایمان او است.

روایت دیگری که به دلالت التزامی، از ایمان ابوطالب پرده بر می‌دارد، این روایت است که عبّاس عموی پیامبر صلی الله علیه و آله پس از آن‌که خود مسلمان شد و به مدینه هجرت کرد، از رسول خدا جویای حال برادرش ابوطالب شد:

۰.أَنَّ الْعَبَّاسَ بْنَ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ قَالَ لِرَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله بِالْمَدِينَةِ:«يَا رَسُولَ اللَّهِ! مَا تَرْجُو لِأَبِی طَالِبٍ». فَقَالَ: «أَرْجُو لَهُ کُلَّ خَيْرٍ مِنَ اﷲ عَزَّ وَ جَلَّ».۲

۰.عبّاس بن عبد المطّلب در مدینه، از رسول خدا صلی الله علیه و آله پرسید: «ای پیامبر

1.. توبه: آیۀ ۸۴ .

2.. مجلسى، بحار الأنوار: ج‏۳۵ ص۱۵۶.

  • نام منبع :
    روش‌شناسی استنباط در علم کلام
    سایر پدیدآورندگان :
    مهدی نصرتیان اهور
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 26741
صفحه از 435
پرینت  ارسال به