199
روش‌شناسی استنباط در علم کلام

وَ جُزِيْتَ خَيْراً  يَا عَمِّ  فَلَقَدْ رَبَّيْتَ وَ کَفَلْتَ صَغِيراً وَ نَصَرْتَ وَ آزَرْتَ کَبِيراً». ثُمَّ أَقْبَلَ عَلَى النَّاسِ وَ قَالَ: «أَمَا وَ اﷲ لَأَشْفَعَنَّ لِعَمِّی شَفَاعَةً يَعْجَبُ بِهَا أَهْلُ الثَّقَلَيْنِ».۱

۰.وقتی ابو طالب علیه السلام قبض روح شد، امیرالمؤمنین علیه السلام به محضر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله آمد و وی را از مرگ ابوطالب مطّلع ساخت. پیامبر نیز از مرگ وی بسیار متأثّر شد و به علی علیه السلام فرمود: «برو و به غسل و تکفین و تدفین او بپرداز. [هنگامی که کار غسل و کفن کردن تمام شد و] او را بر تختش نهادی، به من اطلاع بده». امیرالمؤمنین نیز به دستور ایشان عمل کرد و به هنگام آماده شدن جنازه برای تشییع، به پیامبر صلی الله علیه و آله خبر داد. پیامبر صلی الله علیه و آله با حالت رقّت و اندوه [خطاب به پیکر عمویش ابوطالب] گفت: «عمو جان! صله رحم کردی و پاداش نیک گرفتی. در حال یتیمی [مرا] سرپرستی کردی و بزرگم نمودی و در بزرگ‌سالی نیز به حمایت [ِ من] پرداختی». سپس به مردم رو کرد و فرمود: «[در قیامت] از عمویم چنان شفاعتی کنم که همه جن و انس شگفت‌زده شوند».

شیخ مفید معتقد است که این روایت، از طریق ملازمه، بر ایمان ابو طالب علیه السلام دلالت دارد. در روایت مذکور می‏توان از دو بخش به طور مجزّا، به ملازمه میان آن‌ها و ایمان ابوطالب علیه السلام پی برد. در بخشی از این روایت، پیامبر صلی الله علیه و آله حضرت امیر را مأمور غسل و کفن ابوطالب کرده و این در حالی است که حضرت علی علیه السلام ایمان آورده و مسلمان شده است و دو برادر دیگر وی یعنی عقیل و طالب که در مکّه هستند، هنوز ایمان نیاورده‏اند. جعفر هم که ایمان آورده، در مکّه نیست و به حبشه هجرت کرده است. اگر مطابق فرض مخالفین، ابوطالب مشرک بود، باید عقیل یا طالب عهده‌دار غسل و کفن وی می‌شدند و پیامبر می‌بایست یکی از آن دو را مأمور دفن و کفن پدرشان کند، نه

1.. مجلسى، بحار الأنوار: ج‏۳۵ ص۱۲۵.


روش‌شناسی استنباط در علم کلام
198

مخصوصاً گزاره‏های اعتقادی، به‏ گونه‌ای هستند که با هم و در کنار هم، یک نظام معرفتی خاص و شبکه معرفتی ویژه‏ای را تشکیل می‏دهند. البتّه این ادّعا بدین معنا نیست که تک تک گزاره‏ها باید با هم ارتباط داشته باشند، بلکه در این حد می‏توان ادّعا نمود که برخی از گزاره‏های اعتقادی با یکدیگر ارتباط تنگاتنگ دارند و می‏توان از مجموع برخی از آن‌ها و برقراری ارتباط میان آن‌ها، پی به لوازمی برد و لازمه آن را استنباط نمود.

۱ ـ ۲ ـ ۱. ایمان ابوطالب علیه السلام

مسئله ایمان و کفر آبا و اجداد پیامبران و ائمّه، یکی از مسائل مهمّ علم کلام است. آیا همه آن‌ها موحّد بوده‌اند و یا ممکن است برخی از آن‌ها مشرک بوده باشند؟ اهل سنّت در این مسئله، با شیعه همسو نیستند و کفر ابوطالب را نیز از شواهد خود بر این مدّعا می‏آورند. در مقابل، شیعیان معتقدند که آبا و اجداد انبیا و امامان، همگی موحّد بوده‌اند و به تبع، با ادلّه مختلف در صدد اثبات ایمان ابوطالب هستند. بدیهی است که چنین مسئله‌ای، عقلیِ محض نیست؛ ولی عقل در این‌گونه مسائل به کمک نقل آمده و دست به استنباط و استخراج از متن زده است.

شاید در روایات، مطلب صریحی درباره ایمان ابو طالب علیه السلام به چشم نخورَد، ولی متکلّمان شیعه تلاش کرده‏اند از طریق کشف استلزامات، آموزه مذکور را استنباط کنند، چنانچه شیخ مفید از همین شیوه در استنباط متن استفاده کرده است. وی نخست این روایت را نقل می‌کند که:

۰.لَمَّا مَاتَ أَبُوطَالِبٍ ـ رَضِيَ اﷲ عَنْهُ  أَتَى أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام النَّبِيَّ صلی الله علیه و آله فَآذَنَهُ بِمَوْتِهِ. فَتَوَجَّعَ تَوَجُّعاً عَظِيماً وَ حَزِنَ حُزْناً شَدِيداً. ثُمَّ قَالَ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام:«امْضِ يَا عَلِيُّ فَتَوَلَّ أَمْرَهُ وَ تَوَلَّ غُسْلَهُ وَ تَحْنِيطَهُ وَ تَکْفِينَهُ فَإِذَا رَفَعْتَهُ عَلَى سَرِيرَتِهِ فَأَعْلِمْنِی». فَفَعَلَ ذَلِکَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام.فَلَمَّا رَفَعَهُ عَلَى السَّرِيرِ اعْتَرَضَهُ النَّبِيُّ صلی الله علیه و آله فَرَقَّ وَ تَحَزَّنَ وَ قَالَ: «وَصَلْتَ رَحِماً

  • نام منبع :
    روش‌شناسی استنباط در علم کلام
    سایر پدیدآورندگان :
    مهدی نصرتیان اهور
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 26724
صفحه از 435
پرینت  ارسال به