که از هر متنی که مطلبی نقل میشود و به نوعی کارکرد عقل در آن متن گزارش میشود، حتماً نحوه استفاده صاحب کتاب کلامی مذکور مورد تأیید همه علمای مذهب است و هیچ اختلافی در آن دیده نمیشود. همچنین نباید چنین برداشت کرد که وقتی نگارنده متنی را نقل میکند و کارکردی خاص از عقل را در آن نص به تصویر میکشد، حتماً با صاحب کتاب در این زمینه موافق است؛ بلکه هدف از نقل آن متن، تنها به تصویر کشیدن نحوه به کارگیری عقل در روش نقلی و درون منبعی آن است، بدون هیچ قضاوتی درباره درستی یا نادرستیِ آموزه برآمده از آن.
نقش عقل در روش نقلی کلامی
طبیعی است که در روش نقلی، عقل نیز حضور دارد و به گونههای مختلف، ایفای نقش میکند؛ زیرا فهم متن بدون به کارگیری عقل، معنا ندارد. ولی سؤال اصلی این تحقیق اقتضا میکند صرفاً به کارکرهایی اشاره شود که کارکرد درون منبعی محسوب میشود. در نتیجه، نباید انتظار داشت که در این گفتار، اثبات حجّیت برای نقل یا به عبارت دیگر، کارکرد اعتباری بخشی به اصل نقل، از تواناییهای عقل شمرده شود؛ زیرا هرچند چنین کارکردی برای عقل وجود دارد، ولی کارکرد درون منبعی نیست، بلکه از جمله کارکردهای عقل در روش عقلی محسوب میشود. به عبارت دیگر، عقل در این کارکرد، نقش ابزاری ایفا نمیکند، بلکه منبع مستقل برای معرفت محسوب میشود.
۱. نقش استنباطی
اوّلین گام در فعّالیتهای کلامی، استنباط آموزههای اعتقادی است. تا زمانی که گزارهای استنباط نشده باشد، نه تبیین آن ممکن است و نه تنظیم و ردّ شبهه و اثبات آن. گزاره کلامی، گاه از منبع معرفتی عقلی استنباط میشود و گاه از منبع معرفتی نقلی. زمانی که منبع معرفت به قضیهای، دلیل نقلی باشد، به صرف ذکر نقل، فعّالیت کلامی صوت نگرفته است؛ زیرا در این صورت، محقّق صبغه حدیثی به خود گرفته و مضمون روایت را بیان میکند.