پس خداوند قدرت بر قبیح ندارد.۱
۴ ـ ۱۱ ـ ۴. کلام نفسی
اکثر متکلّمین، کلام خداوند را حادث و به شکل الفاظ میدانند؛ ولی اشاعره معتقدند که خداوند علاوه بر کلام لفظیِ حادث، کلام نفسی قدیم نیز دارد. آنها برای اثبات کلام نفسی قدیم برای خداوند، استدلالی با توجّه به قیاس ذو حدّین پایهریزی میکنند. برای تبیین این استدلال ابتدا از این آیه کمک میگیرند:
(إِنَّما قَوْلُنا لِشَيْءٍ إِذا أَرَدْناهُ أَنْ نَقُولَ لَهُ کُنْ فَيَکُونُ).۲
ما وقتى چيزى را اراده كنيم، همين قدر به آن مىگوييم: «باش»، بى درنگ موجود مىشود.
آنها میگویند: اگر قرآن نیز مخلوق و حادث باشد، باید متعلّق فرمان «کن فيکون» قرار بگیرند و خود همین فرمان نیز کلام و قول خداوند است و نیازمند آن که تحت فرمان «کن فيکون» دیگری قرار بگیرد. در این صورت، لازم میآید که یا این دستور دادن، تا بینهایت ادامه پیدا کند و یا این که آید کلام خداوند خارج از عنوان حادث باشد و تحت امر «کن فيکون» قرار نگیرد. از میان این دو لازم، ادامه یافتن تا بینهایت، به معنای تسلسل است و محال است، پس به ناچار باید پذیرفت که خداوند کلام غیر حادثی نیز دارد که همان کلام نفسی است.۳
۴ ـ ۱۱ ـ ۵. استناد افعال بشر به خداوند
برخی از مکاتب کلامی برای اثبات انتساب افعال بشر به خداوند، از برهان ذو