171
روش‌شناسی استنباط در علم کلام

پس خداوند قدرت بر قبیح ندارد.۱

۴ ـ ۱۱ ـ ۴. کلام نفسی

اکثر متکلّمین، کلام خداوند را حادث و به شکل الفاظ می‌دانند؛ ولی اشاعره معتقدند که خداوند علاوه بر کلام لفظیِ حادث، کلام نفسی قدیم نیز دارد. آن‌ها برای اثبات کلام نفسی قدیم برای خداوند، استدلالی با توجّه به قیاس ذو حدّین پایه‌ریزی می‏کنند. برای تبیین این استدلال ابتدا از این آیه کمک می‏گیرند:

(إِنَّما قَوْلُنا لِشَيْ‏ءٍ إِذا أَرَدْناهُ أَنْ نَقُولَ لَهُ کُنْ فَيَکُونُ).۲

ما وقتى چيزى را اراده كنيم، همين قدر به آن مى‏گوييم: «باش»، بى ‏درنگ موجود مى‏شود.

آن‌ها می‏گویند: اگر قرآن نیز مخلوق و حادث باشد، باید متعلّق فرمان «کن فيکون» قرار بگیرند و خود همین فرمان نیز کلام و قول خداوند است و نیازمند آن که تحت فرمان «کن فيکون» دیگری قرار بگیرد. در این صورت، لازم می‏آید که یا این دستور دادن، تا بی‌نهایت ادامه پیدا کند و یا این که آید کلام خداوند خارج از عنوان حادث باشد و تحت امر «کن فيکون» قرار نگیرد. از میان این دو لازم، ادامه یافتن تا بی‌نهایت، به معنای تسلسل است و محال است، پس به ناچار باید پذیرفت که خداوند کلام غیر حادثی نیز دارد که همان کلام نفسی است.۳

۴ ـ ۱۱ ـ ۵. استناد افعال بشر به خداوند

برخی از مکاتب کلامی برای اثبات انتساب افعال بشر به خداوند، از برهان ذو

1.. سبحانی، الإلهيات على هدى الکتاب و السنّة و العقل: ج۱ ص۱۴۶.

2.. نحل: آیۀ ۴۰.

3.. سبحانی، الإلهيات على هدى الکتاب و السنّة و العقل: ج۳ ص۵۹.


روش‌شناسی استنباط در علم کلام
170

۴ ـ ۱۱ ـ ۲. نبوّت

براهمه از یک قیاس ذو حدّین استفاده کرده و دست به انکار نبوّت زده‏اند.۱ به گفته آن‌ها، دستورها و سخنان پیامبران از دو حال خارج نیست: یا گفتار آن‌ها موافق عقل است و یا مخالف آن. اگر گفتار آن‌ها موافق عقل باشد، که نیازی به سخن آن‌ها نیست و عقل خود، به آن‌ها رسیده است، و اگر مخالف عقل باشد، که اساساً نباید پذیرفت. به عبارت دیگر، اگر گفتار آن‌ها معقول باشد، که خودِ عقل در ادراک به آن کفایت می‏کند و نیازی به فرستادن پیامبران نیست و اگر سخنان آن‌ها معقول نباشد، پذیرفتن سخنانشان به معنای خروج از انسانیت و دخول در حریم حیوانیت است.۲

۴ ـ ۱۱ ـ ۳. قدرت خداوند بر قبیح

یکی از مباحث مربوط به صفت قدرت الهی، این است که آیا خداوند بر فعل قبیح قدرت دارد یا خیر؟ متکلّمین امامیه معتقدند همان‌طور که خداوند بر فعل حسن و نیکو قدرت دارد، نسبت به قبیح نیز قدرت دارد؛ با این تفاوت که قدرت داشتن بر قبیح به معنای سرزدنِ فعل قبیح از وی نیست؛ زیرا سرزدن فعل قبیح، علاوه بر قدرت داشتن بر آن، نیازمند به داعی بر قبیح است که چنین امری در خداوند وجود ندارد.

امّا برخی از متکلّمین معتزلی معتقدند که خداوند قدرت بر قبیح ندارد و برای این گفتار خود از یک قیاس ذو حدّین نیز بهره گرفته‏اند. آن‌ها می‏گویند: قدرت بر فعل قبیح، با انجام آن همراه است و انجام دادن فعل قبیح، یا به جهت جهل به قبح فعل است و یا به جهت نیازمندی به فعل قبیح. هیچ یک از این دو، در خداوند راه ندارد،

1.. نقل این استدلال، به معنای پذیرش آن نیست، بلکه صرفاً کیفیت بهره‌گیری از عقل نظری در قالب قیاس ذو حدّین، به مخاطب نشان داده شده است؛ هرچند در کتاب‌های استدلالی کلامی، به بطلان این دیدگاه به وفور اشاره شده است.

2.. سبحانی، الإلهيات على هدى الکتاب و السنّة و العقل: ج۳ ص۵۹.

  • نام منبع :
    روش‌شناسی استنباط در علم کلام
    سایر پدیدآورندگان :
    مهدی نصرتیان اهور
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 25197
صفحه از 435
پرینت  ارسال به