دین را جدا از اصول مذهب و مغایر با آن دانست و اصول مذهب را نیز نمیتوان چیزی غیر از اصول دین شمرد.
محمّد جميل حمود میگوید:
۰.از برخی از متفکّران امامیه در تعجّبم که امامت را از اصول مذهب به شمار میآورند؛ با این عذر تراشی که امامت از جمله مسائل اختصاصی به شیعه امامیه است و سایر فرق اسلامی بدان اعتقادی ندارند… . این فرقگذاری میان اصول دین و اصول مذهب و تفکیک نمودن میان آنها، هیچ پایه برهانی ندارد، بلکه برخی تخمیناتی است که بر اساس آن چنین عملی را مرتکب شدهاند.
وی معتقد است که دین در نزد خدای متعال، همان اسلام است و چنین دینی با حقیقت مساوق و مساوی است و نمیتوان دین را به غیر مورد حق، نسبت داد. او در ادامه میگوید:
۰.به نظر ما، دین همان خطّ عقیدتی و تشریعی است که با عترت طاهرین ظهور و بروز مییابد. پس نمیتوان میان مذهب و دین تفاوت گذاشت و آنها را از هم تفکیک نمود.۱
گرچه «اصول دین» معمولاً در برابر «فروع دین» به کار میرود، گاهی نیز آن را در مقابل «فروع اعتقادی» به کار میبرند و مقصود از آن، همه مسائل اساسی و کلّی است که دین بر پایه آن شکل گرفته است، به خلاف فروع اعتقادی که بر جزئیات مسائل اعتقادی اطلاق میشود.
اصول دین در برخی از کتب و منابع، گاه از جهت دایره شمول، گستردهتر از موارد فوق نیز به کار رفته است و حتّی برخی از فروعات فقهی و احکام را نیز در بر گرفته است. این استعمال غالباً در لسان روایات و برخی از کتب ناظر به آن دیده میشود. مثلاً در روایتی که در بحار الأنوار از تحف العقول نقل شده