111
روش‌شناسی استنباط در علم کلام

دین را جدا از اصول مذهب و مغایر با آن دانست و اصول مذهب را نیز نمی‏توان چیزی غیر از اصول دین شمرد.

محمّد جميل حمود می‏گوید:

۰.از برخی از متفکّران امامیه در تعجّبم که امامت را از اصول مذهب به شمار می‏آورند؛ با این عذر تراشی که امامت از جمله مسائل اختصاصی به شیعه امامیه است و سایر فرق اسلامی بدان اعتقادی ندارند… . این فرق‌گذاری میان اصول دین و اصول مذهب و تفکیک نمودن میان آن‌ها، هیچ پایه برهانی ندارد، بلکه برخی تخمیناتی است که بر اساس آن چنین عملی را مرتکب شده‏اند.

وی معتقد است که دین در نزد خدای متعال، همان اسلام است و چنین دینی با حقیقت مساوق و مساوی است و نمی‏توان دین را به غیر مورد حق، نسبت داد. او در ادامه می‌گوید:

۰.به نظر ما، دین همان خطّ عقیدتی و تشریعی است که با عترت طاهرین ظهور و بروز می‏یابد. پس نمی‏توان میان مذهب و دین تفاوت گذاشت و آن‌ها را از هم تفکیک نمود.۱

گرچه «اصول دین» معمولاً در برابر «فروع دین» به کار می‌رود، گاهی نیز آن را در مقابل «فروع اعتقادی» به کار می‏برند و مقصود از آن، همه مسائل اساسی و کلّی است که دین بر پایه آن شکل گرفته است، به خلاف فروع اعتقادی که بر جزئیات مسائل اعتقادی اطلاق می‏شود.

اصول دین در برخی از کتب و منابع، گاه از جهت دایره شمول، گسترده‏تر از موارد فوق نیز به کار رفته است و حتّی برخی از فروعات فقهی و احکام را نیز در بر گرفته است. این استعمال غالباً در لسان روایات و برخی از کتب ناظر به آن دیده می‏شود. مثلاً در روایتی که در بحار الأنوار از تحف العقول نقل شده

1.. حمود، الفوائد البهيّة فی شرح عقائد الإمامية: ج۱ ص۶۳ ـ ۶۴.


روش‌شناسی استنباط در علم کلام
110

اصطلاح، اصول دین به تمام مباحث اعتقادی اعم از کبریات و کلّیات دین اسلام، اصول و قواعد اختصاصی یک مذهب و همچنین جزئیات مسائل اعتقادی اطلاق می‏گردد.

گاهی نیز اصول دین، در مقابل اصول مذهب به کار می‏رود. در این اصطلاح، مسائل اصلی و پایه‏ای مشترک میان تمام مذاهب و فرق به عنوان اصول دین تلقّی می‏شود و به مسائلی که اختصاص به مذهب خاص دارد، اصول مذهب گفته می‏شود.

برخی از مسائل به ‏گونه‌ای هستند که با ملاحظه جهات مختلف، این قابلیت را دارند که هم در زمره اصول دین باشند هم اصول مذهب. مثلاً مبحث توحید اگر به حسب توحید ذاتی نگریسته شود و این‌که خداوند هیچ شریکی ندارد، از اصول دین است؛ ولی اگر به حسب صفات ملاحظه گردد و این‌که صفات ذاتی خداوند عین ذاتش است نه مغایر با ذات، در این صورت، از اصول مذهب و مختصّات شیعه خواهد شد. در مبحث عدل نیز اگر آن را مقابل جور بدانیم و معتقد باشیم خداوند ظلم نمی‏کند، در این صورت، از جمله اصول دین است و اگر آن را در مقابل جبر بدانیم، از اصول مذهب است. نبوّت نیز اگر از جنبه نبوّت حضرت محمّد صلی الله علیه و آله نگریسته شود، از اصول دین است و اگر به جنبه بشر بودن یا معصوم بودن پیامبر توجّه شود، از اصول مذهب است. امامت مطلقه، از اصول دین و امامت مقیّده نیز از اصول مذهب است. معاد به معنای برگشتِ فی الجمله روح به جسم، از اصول دین شمرده می‌شود؛ ولی اگر به معنای «برگشت روح به قالب مثالی در برزخ و به بدن اصلی در قیامت به همراه خالد بودن کفّار در جهنّم» باشد، از اصول مذهب خواهد بود.۱

برخی به این اطلاق و فرق‌گذاری میان اصول دین و اصول مذهب، ایراد وارد می‏کنند. آن‌ها معتقدند که چنین تفکیکی صحیح نیست و نمی‏توان اصول

1.. استرآبادى‏، البراهين القاطعة فی شرح تجريد العقائد الساطعة: ج۱ ص۷۱.

  • نام منبع :
    روش‌شناسی استنباط در علم کلام
    سایر پدیدآورندگان :
    مهدی نصرتیان اهور
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 26654
صفحه از 435
پرینت  ارسال به