کلینی، صدوق، مفید، سید مرتضی و شیخ طوسی بوده و از این چند طریق به دست ما رسیده است.
تحلیل دیگر این است که بگوییم در مورد خبر واحد به ضمیمه قرائن و امارات به صدق خبر، یا صدق یک راوی خاص، میرسیم. عبارت سید مرتضی در این باره چنین است:
فان قیل: و کیف تجمع الفرقة المحقة علی صدق بعض أخبار الآحاد، و أی طریق لها الی ذلک؟ قلنا: یمکن أن تکون عرفت ذلک بأمارة، أو علامة دلت علی الصدق من طریق الجملة؛ و یمکن أیضا أن یکونوا عرفوا فی راو بعینه صدقه علی سبیل التمییز و التعیین، لأن هؤلاء المجمعین من الفرقة المحقة قد کان لهم سلف قبل سلف یلقون الأئمة علیهم السلام الذین کانوا فی أعصارهم، و هم ظاهرون بارزون تسمع أقوالهم و یرجع إلیهم فی المشکلات.۱
شیخ طوسی تعابیرمختلفی در خصوص حجیّت خبر واحد در کتابهایش آورده است. وی در برخی عبارات به طور مطلق رجوع به اخبار آحاد را باطل شمرده وآن را همسان قیاس میداند. برای مثال در کتاب الاقتصاد بیان میدارد:
فأمّا اخبار الآحاد و القیاس فَلا یَجُوز أن یعوّل علیهما عندنا و قَد بیّنا ذلک فی أصول الفقه و غیره مِن کُتُبنا.۲
در ابتدای تفسیر تبیان درباره تحریف آیات قرآن میفرماید: اگرچه روایات بسیاری به نقصان _ نه زیاده _ یا جابجایی آیات دلالت دارد لکن آنها خبر واحد هستند و قابل اعتنا نمیباشند:
أنه رویت روایات کثیرة، من جهة الخاصة و العامة، بنقصان کثیر من آی القرآن، و نقل شیء منه من موضع الی موضع، طریقها الآحاد التی لا توجب علماً و لا عملاً، و الأولی الاعراض عنها.۳