و آیات مشابه دیگر، به خوبی روشن میشود که علّت مُهر زدن خداوند بر دلهای کافران، اعمال خود آنهاست و هرگز خداوند، کسی را بیجهت گمراه نمیکند و بر قوای ادراکی او مُهر نمیزند.۱
خلاصه اینکه کسی که واقعاً خواب باشد، با کوچکترین تلنگری بیدار میشود؛ امّا اگر کسی خود را به خواب زده باشد، چون قصد بیدار شدن ندارد، هرگز بیدار نخواهد شد.۲ وقتی خداوند بر قلب انسان به خاطر اعمالش مُهر بزند، دیگر موعظه او فایده ندارد، مگر برای اتمام حجّت! در نتیجه، انذار و عدم انذار وی یکسان میشود و بدین ترتیب، دچار مکر الهی میگردد، اعمال بد در نظرش خوب جلوه مینماید، به دنبال زندگی دنیا میرود و آخرت را فراموش میکند.۳ برای چنین فردی، نه تنها نباید غصّه خورد، بلکه باید از او رویگردان شد و او را در گمراهیاش رها نمود. مانند بیماری که پزشک از بهبود او مأیوس شده و به اطرافیان بیمار میگوید: مریض را رها کنید و هر چه میخواهد بخورد به او بدهید؛ زیرا کار از کار گذشته است! به همین جهت، به پیامبر صلی الله علیه و اله دستور داده شده که چنین افرادی را در جهل و گمراهیشان رها کند:
(فَذَرْهُمْ فِي غَمْرَتِهِمْ حَتَّى حِينٍ.۴
[اکنون که چنین است] بگذار آنها تا چیزی [که مرگشان فرا رسد و یا گرفتار عذاب الهی شوند] در گمراهیشان فرو رَوَند).
مسئله قطع امید از ایمان آوردن گروهی و به دنبال آن، رفع غم و اندوه به خاطر عدم پذیرش دعوت، مخصوص پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله نبود؛ بلکه این مسئله در آیه زیر برای نوح علیه السلام نیز مطرح شده است و از اندوهناک شدن وی جلوگیری نموده است:
(وَأُوحِیَ إِلَی نُوحٍ أَنَّهُ لَن يُؤْمِنَ مِن قَوْمِكَ إِلَّا مَن قَدْ آمَنَ فَلاَ تَبْتَئِسْ بِمَا كَانُواْ يَفْعَلُونَ.۵
1.. تفسیر کوثر، ج۱، ص۵۸ (همراه با تلخیص).
2.. (إِنَّكَ لَا تُسْمِعُ ٱلْمَوْتَىٰ وَلَا تُسْمِعُ ٱلصُّمَّ ٱلدُّعَاءَ إِذَا وَلَّوْا مُدْبِرِينَ) (سورۀ نمل، آیۀ ۸۰. نیز، سورۀ روم، آیۀ ۵۲).
3.. (أَفَمَن زُيِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ فَرَءَاهُ حَسَنًا فَإِنَّ ٱللَّهَ يُضِلُّ مَن يَشَاءُ وَ يَهْدِى مَن يَشَاءُ فَلَا تَذْهَبْ نَفْسُكَ عَلَيْهِمْ حَسَرَاتٍ إِنَّ ٱللَّهَ عَلِيمٌ بِمَا يَصْنَعُونَ) (سورۀ فاطر، آیۀ ۸).
4.. سورۀ مؤمنون، آیۀ ۵۴. نیز، ر. ک: سورۀ انعام، آیۀ ۱۳۷؛ سورۀ زخرف، آیۀ ۸۳ و ۸۹.
5.. سورۀ هود، آیۀ ۳۶.