93
زندگی بهشتیان (بر گرفته از کتاب بهشت و دوزخ)

بگو كه خودش به تو بگويد».
من آمدم و به او گفتم: پيامبر خدا مى‏فرمايد كه تو خودت به من بگويى.
گفت: حالا مى‏گويم. آن گاه گفت: اگر همه دنيا مال من باشد و از من گرفته شود، برايش اندوهگين نمى‏شوم و نيز اگر همه دنيا به من داده شود، شادمان نمى‏شوم، و شب كه مى‏خوابم، كينه هيچ كس در دلم نيست.
عبد اللّه‏ گفت: امّا من، به خدا سوگند كه شب را عبادت مى‏كنم و روز را روزه مى‏گيرم ؛ ولى اگر يك گوسفند به من داده شود، خوش‏حال مى‏گردم و اگر از دستم برود، اندوهگين مى‏شوم. به خدا سوگند كه خداوند، تو را بر ما برترىِ نمايانى داده است !۱

1.. بَلَغَنا أَنَّ رَجُلاً صَلّى مَعَ النَّبِيِّ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله ، فَلَمّا انصَرَفَ قالَ النَّبِيُّ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله : هذا الرَّجُلُ مِن أَهلِ الجَنَّةِ .
قالَ عَبدُ اللّه‏ِ بنُ عَمرٍو : فَأَتَيتُهُ فَقُلتُ : يا عَمّاه الضيافَةَ! قالَ : نَعَم ، فَإِذا لَهُ خَيمَةٌ وَشاةٌ وَنَخلٌ ، فَلَمّا أَمسى خَرَجَ مِن خَيمَتِهِ ، فَاحتَلَبَ العَنزَ ، وَاجتَنى لِي رُطَبا ثُمَّ وَضَعَهُ ، فَأَكَلتُ مَعَهُ ، فَباتَ نائِما وَبتُّ قائِما ، وَأَصبَحَ مُفطِرا وَأَصبَحتُ صائِما ، فَفَعَلَ ذَلِكَ ثَلاثَ لَيالٍ .
فَقُلتُ لَهُ : إِنَّ رَسُولَ اللّه‏ِ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله قالَ فِيكَ : إِنَّكَ مِن أَهلِ الجَنَّةِ ، فَأَخبِرنِي ما عَمَلُكَ؟! قالَ : فَائتِ الَّذِي أَخبَرَكَ حَتّى يُخبِرَكَ بِعَمَلِي .
فَأَتَيتُ رَسُولَ اللّه‏ِ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله ، فَقالَ : ائتِهِ فَمُرهُ أَن يُخبِرَكَ . فَقُلتُ : إِنَّ رَسُولَ اللّه‏ِ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله يَأمُرُكَ أَن تُخبِرَنِي ، قالَ : أَمّا الآنَ فَنَعَم ، فَقالَ : لَو كانَتِ الدُّنيا لِي فَأُخِذَتْ مِنِّي لَم أَحزَن عَلَيها ، وَلَو أُعطِيتُها لَم أَفرَح بِها ، وَأَبَيتُ وَلَيسَ فِي قَلبِي غِلٌّ عَلى أَحَدٍ .
قالَ عَبدُ اللّه‏ِ : لَكِنِّي وَاللّه‏ِ أَقُومُ اللَّيلَ وَأَصُومُ النَّهارَ ، وَلَو وُهِبَت لِي شاةٌ لَفَرِحتُ بِها ، وَلَو ذَهَبَت لَحَزِنتُ عَلَيها ، وَاللّه‏ِ لَقَد فَضَّلَكَ اللّه‏ُ عَلَينا فَضلاً بَيِّنا الدرّ المنثور : ج ۸ ص ۱۱۴ .


زندگی بهشتیان (بر گرفته از کتاب بهشت و دوزخ)
92

فصل نهم: نويد داده‏شدگان به بهشت

۹ / ۱

مردانى بهشتى

۱۲۳.الدرّ المنثورـ به نقل از عبد العزيز بن ابى رواد ـ: شنيديم كه مردى با پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله نماز خواند و چون رفت، پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله فرمود: «اين مرد، بهشتى است».
عبد اللّه‏ بن عمرو گفت: من نزد آن مرد رفتم و گفتم: عمو جان ! ميهمان نمى‏خواهى؟ گفت: بفرما. او خيمه‏اى داشت و گوسفندى و خرمايى. غروب كه شد، از خيمه‏اش خارج شد و بز را دوشيد و خرمايى برايم چيد و آنها را آورد و با هم خورديم. آن گاه او خوابيد و من به نماز ايستادم. صبح كه شد، او روزه نداشت و من روزه داشتم. سه شب به همين منوال گذشت. من به او گفتم: پيامبر خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله در باره تو فرموده است كه تو اهل بهشتى. به من بگو كه چه عملى انجام مى‏دهى [كه اهل بهشت شده‏اى]. گفت: نزد همان كسى كه به تو خبر داده است، برو تا از عمل من نيز به تو خبر دهد.
من نزد پيامبر خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله آمدم ؛ امّا به من فرمود: «نزد او برو و

  • نام منبع :
    زندگی بهشتیان (بر گرفته از کتاب بهشت و دوزخ)
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدی ری شهری؛ تلخیص: مرتضي خوش نصيب
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1394
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 7930
صفحه از 111
پرینت  ارسال به