ميان دربان تا ولىّ خدا، دو بهشت، فاصله است. پس، دربان به نزد پيشكار مىرود و مىگويد: به درگاه، هزار فرشتهاند كه پروردگار عزّت، آنان را براى شادباشگويى به ولىّ خدا، فرستاده است. براى ايشان، اجازه ورود بخواه.
پيشكار، به نزد خدمتكاران مىرود و مىگويد: فرستادگان [خداى] جبّار، بر درگاهاند. آنان، هزار فرشتهاند كه خداوند، آنان را براى شادباشگويى به ولىّ خدا، فرستاده است. آمدنشان را به اطّلاع او برسانيد.
آنان به اطّلاع او مىرسانند. در اين هنگام، به فرشتگان، اجازه ورود داده مىشود و آنها بر ولىّ خدا ـ كه در بالاخانه است و هزار در دارد و بر هر درى از درهايش فرشتهاى گماشته شده است ـ، وارد مىشوند. چون اجازه ورود بر ولىّ خدا به فرشتگان داده مىشود، هر فرشتهاى، درى را كه بر آن گماشته شده است، مىگشايد و پيشكار، هر فرشتهاى را از درى از درهاى بالاخانه، داخل مىكند و آن فرشتگان، پيام [خداى]جبّار عز و جل را به او، ابلاغ مىكنند. اين، همان سخن خداى بلندمرتبه است كه: «و فرشتگان، بر آنان، وارد مىشوند از هر درى» از درهاى بالاخانه [و مىگويند:]«درود بر شما !»۱ تا آخر آيه.
و نيز اين سخن خداى عز و جل است كه: «و چون بِدان جا بنگرى، [سرزمينى از] نعمت و پادشاهىِ بزرگ مىبينى»۲. مقصود، ولىّ خدا و احترام و نعمت و پادشاهىِ بزرگ و شكوهمندى است