23
زندگی بهشتیان (بر گرفته از کتاب بهشت و دوزخ)

زحمت نيست. پس بر مخيز. من، از آنِ تو هستم و تو، از آنِ منى. آن گاه، به اندازه پانصد سال از سال‏هاى دنيا، يكديگر را در آغوش مى‏كِشند، بى آن كه از يكديگر سير و خسته شوند.
پس از آن كه اندكى سست شد، آن هم نه از سرِ سيرى و خستگى، نگاهش به گردن حورى مى‏افتد. گردنبندهايى بر گردن او از ياقوت سرخ مى‏بيند كه در وسط آن، لوحى است و صفحه آن لوح، درّى است و بر آن، نوشته شده است: تو ـ اى ولىّ خدا ـ معشوق منى و منِ حورى، معشوق تو ام، و من و تو به هم رسيديم.
سپس، خداوند به هزار فرشته، پيغام مى‏دهد كه بهشت را به او تهنيت بگويند... آن فرشتگان، به نخستين در از بهشت‏هاى او مى‏رسند و به فرشته گماشته بر درهاى بهشت‏هايش مى‏گويند: از ولىّ خدا، براى ما اجازه ورود بخواه ؛ زيرا خداوند، ما را نزد او فرستاده است تا به وى، شادباش بگوييم.
فرشته به آنان مى‏گويد: بايد به دربان بگويم تا آمدن شما را به اطّلاع او برساند.
پس، آن فرشته به نزد دربان ـ كه از او تا دربان، سه بهشت فاصله است ـ، مى‏رود. چون به نخستين در رسيد، به دربان مى‏گويد: بر درگاه، هزار فرشته‏اند كه پروردگار بزرگ و بلندمرتبه جهانيان، آنان را براى شادباش‏گويى به ولىّ خدا، فرستاده است. از من خواسته‏اند كه برايشان، اجازه ورود بخواهم.
دربان مى‏گويد: مرا ياراى آن نيست كه وقتى ولىّ خدا با همسر حورىِ خويش است، از او براى كسى اجازه ورود بطلبم.


زندگی بهشتیان (بر گرفته از کتاب بهشت و دوزخ)
22

زر و سيم و ياقوت، بر او مى‏پوشانند و پايه تاجش به رشته‏هاى دُر و گوهر، مزيّن است. نيز هفتاد جامه پرنيان، با رنگ‏هاى گوناگون و انواع مختلف كه به زر و سيم و مرواريد و ياقوت سرخ، بافته شده‏اند، بر تن او مى‏كنند. اين، همان سخن خداى عز و جل است كه: «در آن جا با دستبندهايى از طلا و مرواريد، آراسته مى‏شوند و لباس‏هايشان در آن جا، از پرنيان است»۱.
و چون مؤمن بر تخت خويش بنشيند، تختش از شادمانى مى‏لرزد، و چون ولىّ خداوند عز و جل در جايگاه‏هاى خود در بهشت‏ها، استقرار يابد، فرشته گماشته بر بهشت‏هايش، اجازه ورود مى‏خواهد تا اين كرامتى را كه خداى عز و جل به او بخشيده است، به وى تبريك گويد ؛ امّا خدمت‏گزاران مؤمن، از غلامان و كنيزان، به او مى‏گويند: بمان ؛ چرا كه ولىّ خدا، بر تخت خويش، تكيه زده و همسرِ حورى او، در حال آماده ساختن خويش براى اوست. منتظر ولىّ خدا بمان.
پس، همسر حورى او، از خيمه‏اش به سوى وى بيرون مى‏آيد، در حالى كه كنيزان خدمتكارش، گِرداگرد وى را گرفته‏اند و لباسى بافته از ياقوت و مرواريد و زِبَرجَد و مُشك و عنبر، بر تن دارد و تاج كرامت، بر سرِ اوست و كفش‏هايش از طلا و مزيّن به ياقوت و مرواريد است و بندهاى آنها از ياقوت سرخ. نزديكِ ولىّ خدا كه مى‏رسد، او از شوق مى‏خواهد برايش بلند شود ؛ ولى حورى مى‏گويد: اى ولىّ خدا ! امروز، ديگر روز رنج و

1.. سوره حج : آيه ۲۳ .

  • نام منبع :
    زندگی بهشتیان (بر گرفته از کتاب بهشت و دوزخ)
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدی ری شهری؛ تلخیص: مرتضي خوش نصيب
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1394
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 8005
صفحه از 111
پرینت  ارسال به