نَارًا ذَاتَ لَهَبٍ * وَ امْرَأَتُهُ حَمَّالَةَ الْحَطَبِ * فِى جِيدِهَا حَبْلٌ مِّن مَّسَدِ.۱
بريده باد دو دست بو لهب و مرگش باد ! دارايى او و آنچه اندوخت، سودش نكرد. به زودى در آتش پُر زبانه در مىآيد. و زنش، آن هيمهكش [آتشافروز]، بر گردنش طنابى از ليف خرماست».
حديث
۱۶۶.امام صادق عليهالسلام: هر گاه سوره «تبّت يدا ابى لهب و تبّ» را خوانديد، بر ابو لهب نفرين فرستيد؛ زيرا او از تكذيب كنندگانى بود كه پيامبر و آنچه را او از نزد خداى عز و جل آورد، تكذيب مىكرد.۲
۱۳ / ۵
وليد بن مغيره
۱۶۷.المستدرك على الصحيحينـ به نقل از ابن عبّاس ـ: وليد بن مغيره نزد پيامبر صلىاللهعليهوآله آمد. ايشان برايش قرآن خواند. گويا تحت تأثير قرار گرفت. خبر به ابو جهل رسيد. نزد وليد آمد و گفت: عمو جان! قومت در نظر دارند برايت مالى جمع كنند.
وليد گفت: چرا؟
ابو جهل گفت: تا به تو بدهند ؛ چون تو نزد محمّد رفتهاى تا از جانب او به نوايى برسى.