حلال وحرام است».۱
بنابراین رواست که سلیمان را یک راوی امامی در نظر بگیریم؛ زیرا گواهی رجالشناسان و نیز فحوای روایات وی نشان میدهد که او کاملاً از زیدیه و باورهای آنان جدا شده است؛ مگر اینکه بعدها هم از زید با احترام یاد میکرده است؛ بدون آنکه به جریان اعتقادات شکلگرفته پس از زید بپیوندد. از سوی دیگر ویژگیهای روایات زیدی، مانند فراوانی روایات فضایل و نیز توجه به روایات خروج مهدی و خوراکیها در نقلیات سلیمان بن خالد دیده نمیشود. به همین دلایل منابع زیدی نیز به او اعتنایی نداشتهاند و راویان زیدیه هم چندان گرد او نگردیدهاند. با وجود تخصص سلیمان در فقه و قرآن۲ محدثان اهل سنت نیز از وی یاد ننموده و روایتش را نقل نکردهاند و این میتواند نشانهٔ عدم ارتباط سلیمان با آنان باشد. بنابراین او یک محدث یا راوی زیدی پرروایت از گروه بتریه نیز نیست.
بااینهمه نگاهی به منابع امامیه نشان میدهد که سلیمان بن خالد در این منابع بسیار پرروایت است و برای وی بیش از سیصد روایت برشمردهاند.۳ موضوع بیشتر روایات او فقه و گاهی تفسیر آیات است که بیشترین بازتاب آن را در تهذیبین میبینیم.۴
دغدغهٔ سلیمان دربارهٔ امامت نیز موضوعی است که از برخی روایات او دراینباره از امام باقر علیه السلام و صادق علیه السلام۵ برمیآید. همچنین از وی اخباری دربارهٔ کرامات و معجزات این دو امام نقل شده است.۶
به نظر میرسد امام صادق علیه السلام نیز جایگاه وی را گرامی میداشته است. نجاشی آورده است: «سلیمان در روزگار امام صادق درگذشت و امام برای از دست دادن او غمگین شد و برای فرزندانش دعا نمود و به رسیدگی به آنها سفارش کرد».۷ در روایتی
1.. همان، ص۶۵۲، ح۶۶۸.
2.. برای نمونه رجوع کنید به روایات نقلشده از وی در: عیاشی، همان، ج۱، صص۱۵۱، ۲۵۷، ۲۶۱، ۲۷۰ و... .
3.. خویی، همان، ج۹، ص۲۶۳.
4.. برای نمونه ر.ک: طوسی، تهذیب الأحكام، ج۱، صص۴۹، ۱۴۱، ۱۴۳، ۱۴۸ و... .
5.. ر.ک: صفار، همان، صص۴۹۳، ۵۰۵؛ كلینی، همان، ج۱، صص۲۱۴، ۲۷۷ و ج۷، ص۴۰۶.
6.. ر.ک: صفار، همان، صص۲۷۴، ۲۷۶، ۳۶۹، ۵۳۲؛ كشی، همان، ج۲، ص۶۴۵.
7.. نجاشی، همان.