خلفا هم دانستهاند.۱
دوستی ابوبکر و عمر: به رغم آنچه گذشت، نمیتوان سالم را بهتمامی از مخالفان شیخین دانست؛ زیرا او روایاتی را هم در مدح و ثنای شیخین نقل کرده است. احتمالاً سالم بن ابیحفصه همانند بیشتر علویان کوفه میکوشیده است که سیرهٔ شیخین و علی علیه السلام را با هم آشتی دهد؛ زیرا از زبان علی علیه السلام آن دو را از نجبای پیامبر شمرده۲ و گاه از قول پیامبر صلی الله علیه و اله آنان را «اهل درجات عُلی» معرفی کرده است.۳ به نظر میرسد بقیهٔ روایاتی که از سالم به نقل از جعفر بن محمد علیه السلام در لزوم دوستی و تولای ابوبکر و عمر گزارش کردهاند،۴ تا حدی که گاه امام علیه السلام ابوبکر را جد خود میداند و از سبّ جدش بیزاری میجوید، سست باشد؛ زیرا در برخی نقلهای این مجموعه روایات، الفاظ و تعابیری به کار رفته که در آن عصر رواج نداشته است.۵ افزون بر آن پیشتر اشاره شد که سالم بن ابیحفصه معمولاً از جعفر بن محمد علیه السلام روایتی اخذ و نقل نکرده است و حتی منابع شیعی حدیثی از سالم از امام صادق علیه السلام گزارش نکردهاند.
بههرروی سالم نظر مخالفی دربارهٔ دو خلیفهٔ اول نداشته است. گفته شده که او در مجالس درس سفیان حاضر میشد و ابتدا از فضایل ابوبکر و عمر میگفت تا سپس به مناقب علی علیه السلام برسد. سفیان از همان آغاز فضایل شیخین به شاگردانش میگفت:
1.. گفتهاند وی از قتل عثمان خشنود بوده و از سران آن دسته افرادی بوده است كه به ابوبكر و عمر ایراد میگرفتهاند (عقیلی، همان، ج۲، ص۱۵۳).
2.. احمد بن حنبل، المسند، ج۱، ص۱۴۹.
3.. ترمذی، همان، ج۵، ص۲۶۸.
4.. در این روایات معمولاً گفته میشود که سالم به عیادت جعفر بن محمد علیه السلام میرود كه بیمار است و جعفر میگوید: «خدایا من ابوبكر و عمر را دوست دارم و به آنها تولی میجویم. اگر درونم جز این بود، شفاعت محمد را به من مرسان».
5.. به طور مثال در روایتی پس از برائت امام صادق علیه السلام از دشمنی با شیخین، سالم به امام میگوید: «لعلك تقول هذا تقیة» (دارقطنی، فضائل الصحابة ومناقبهم، ص۹۰). به نظر نمیرسد اصطلاح «تقیه» در نیمهٔ اول قرن دوم رایج بوده باشد. در روایتی دیگر برای پررنگ كردن تأكید امام بر دوستی آن دو آمده است: «وكان [سالم] من رؤوس من یبغض أبابكر وعمر» (همان، ص۸۹؛ ابنعساكر، ج۵۴، ص۲۸۶). دشمنی سالم با شیخین نیز صحیح نیست؛ زیرا او در مدح و ثنای این دو روایت نقل كرده است. احتمالاً كسی كه از این جزئیات مطلع نبوده، اینها را بر روایات افزوده یا آنها را از اساس برساخته است.