مختلف نیز در کمخردی و سادهلوحی سالم به کنایه سخن گفتهاند؛۱ چنانکه در وصف ظاهرش نیز او را درازریش نادان خواندهاند (طویل اللحیهٔ أحمقها).۲
سالم چنان به عنوان «مخالف» شهرت یافته بود که هر سخنی میگفت یاران امام به سرعت آن سخن را به ایشان منتقل میکردند. برای مثال یک بار امام باقر علیه السلام دربارهٔ نخلهای عراق از سالم پرسوجو کرده بود. سالم بعدها همین را دستمایهٔ تمسخر قرار داده و زراره را به سبب داشتن امامی که از چنین اموری آگاه نیست، به سخره گرفته بود. پس از این ماجرا زراره که سخت آزرده شده بود، سخنان سالم را در مراسم حج به امام گزارش داد. امام سکوت کرد تا اینکه هر دو حجرالاسود را لمس کردند؛ آن گاه به زراره دستور داد که دیگر از سالم سخن نگوید.۳ پس به نظر میرسد سالم بن ابیحفصه از پیروان معتقد صادقین علیهما السلام نبوده و ازاینرو اصحاب واکنشها و رفتارهایش را برای امام صادق علیه السلام گزارش میکردهاند.
با وجود اختلاف دیدگاههای سالم بن ابیحفصه و امام باقر علیه السلام، فراگیر بودن شهرت و علم امام و نیز شمار فراوان شاگردان ایشان موجب آن بود که سالم در دوران امامت ایشان با شیعیان امامیه ارتباط بیشتری داشته باشد. در چنین شرایطی طبیعی است که او هم از امام پنجم احادیثی شنیده باشد که در منابع امامی نیز گزارش آنها آمده است؛ اما این ارتباط در دوران امامت امام ششم علیه السلام کاملاً قطع شد. گویا وی امام را دارای چنان مقامی نمیدید که از او علمی فرا گیرد یا در مجالس درسش حاضر شود.
در خبری آمده است که سالم پس از درگذشت امام باقر علیه السلام برای تسلیت نزد امام
1.. همین ویژگیهای رفتاری سالم سبب شده بود که برخی محدثان همعصرش او را ریشخند كنند. از سالم نقل کردهاند: هرگاه شعبی (۱۰۴ق) مرا میدید میگفت: «یا شرطة اللّه قفی وطیری كما تطیر حبة الشعیر؛ ای سپاهی خدا برخیز و پرواز كن مانند دانهٔ جویی كه پرواز میكند» (عقیلی، الضعفاء الكبیر، ج۲، ص۱۵۲).
2.. حاكم نیشابوری، معرفة علوم الحدیث، ص۱۳۹. گفتنی است چون دو لفظ «احمق» و «طویل اللحیة» همواره با هم آمدهاند، میتوان گفت واژهٔ احمق تحریفشدهٔ «اجمل» است؛ یعنی سالم بن ابیحفصه ریش بلندش را زینت میداده است؛ دربارهٔ فردی دیگر به نام ابواسرائیل اینگونه آمده است: «طویل اللحیة اجملها» (ابوداود سجستانی، سؤالات الآجری، ج۱، ص۲۷۶).
3.. كشی، همان، ج۲، ص۵۰۳.