عادت زیدیه چنین است که بحث رجال را کنار مینهند. آنها اثری دربارهٔ جرح و تعدیل تألیف نکردند و بسیاری از راویان زیدی در کتابهای محدثانِ [اهل سنت] ناشناساند.... ما راهی برای شناخت آنها نداریم؛ زیرا عالمان زیدیه به اسانید توجهی نداشتند و بر مراسیل و افتادگیهای سندی اعتماد میکردند و علم رجال را نادیده میگرفتند.۱
برخی دیگر از عالمان زیدی کوشیدهاند دفاعی در برابر این اتهام دستوپا کنند. برای نمونه گفتهاند:
۰.تساهل در اخذ حدیث و یاد نکردن از چگونگی آن تنها شیوهٔ متأخران زیدیه است و قدمای زیدی به سماع حدیث و تصحیح طرق آن عنایت کامل داشتهاند؛ اما متأخران به علوم معتزله سرگرم شدند و به آنچه آنان دربارهٔ صحت روایت گفتند، بسنده کردند.۲
این دفاع چندان پذیرفتنی نمینماید؛ زیرا قدمای زیدیه همچون هادی الی الحق یحیی بن حسین بن قاسم (۲۹۸ق)، که از برجستهترین و مؤثرترین رهبران زیدی محسوب میشود، به سند احادیث توجهی نداشته و معمولاً روایات را بیسند گزارش میکردهاند. احادیث هادی چهار قرن پس از او توسط ابنابینجم صعدی (۶۴۷ق) گرد آمده و به ترتیب ابواب فقهی با نام درر الاحادیث النبویة بالاسانید الیحیویة تنظیم شده است. هادی بیشتر این احادیث را از پیامبر صلی الله علیه و اله و گاه زید و امام علی علیه السلام نقل کرده است؛ بدون آنکه اشارهای به واسطههای خود بکند. او به جای سند از تعبیرهای «بَلَغَنا عن رسول اللّٰه / علی/ سلمان فارسی / زید بن علی»، «باسناده عن رسول اللّٰه» و گاه «حدثنی ابی عن ابیه»۳ استفاده میکند.۴