است؛ اما نزدیکی وی به معتزله موجب شد که او اصول کلامی زیدیه را بنیان نهد. بعدها نوهاش هادی در یمن آن اصول را استوار و تثبیت کرد و اعتقادات زیدیان فعلی را پایه گذاشت. چنین بود که آثار قاسم رسی و فرزندانش حفظ و منتشر شدند؛ هرچند در آنها نشانی از حدیث زیدیه و راویانش نیست. ازاینرو در این پژوهش سروکار چندانی با این آثار نخواهیم داشت.
از آثار حدیثی قرن پنجم برمیآید که در آن دوره نوعی آشتی بین مکتب کوفه و مدینه (یا یمن) برقرار شده است. ابوطالب هارونی (۴۲۴ق)، یحیی بن حسین بن اسماعیل شجری (۴۷۹ق) و پدرش حسین بن اسماعیل جرجانی (۴۳۰ق) گروهی از نویسندگان زیدی را شکل میدهند که گرچه در کار کلام معتزلی بودند، کتابهای حدیثی نیز نگاشتند و اسناد و احادیث مشایخ کوفی را دوباره رواج دادند. الامالی ابوطالب هارونی، فضل زیارة الحسین اثر ابوعبداللّٰه محمد بن علی علوی شجری (۴۴۵ق)، و الامالی الاثنینیة و الامالی الخمیسیة، دو کتابی که یحیی بن حسین شجری (۴۷۹ ق) دوشنبهها و پنجشنبهها املا میکرده است، برجستهترین آثار حدیثی باقیمانده از سدهٔ پنجماند که در این پژوهش بیش از دیگر کتب حدیث زیدی بدانها مراجعه خواهیم داشت.
رجال و منابع رجالی زیدیه
زیدیان تا سدهٔ یازدهم هیچ اثری در رجال برای شناسایی و معرفی راویان خود نداشتهاند. بنابراین دانش رجال در حدیث زیدیه امری نوظهور است و تا پیش از آن محدثان و راویان زیدی برای اخذ و نقل حدیث ملاک خاصی نداشتهاند. شاید به همین سبب است که در اسناد روایات زیدی فراوان به راویان ضعیف و تکذیبشده برمیخوریم. جالب است که عالمان زیدی خود نیز به این کاستی اشاره دارند.
صالح بن مهدی مقبلی (۱۰۴۷۱۱۰۸ق) از علمای زیدی۱ گفته است: