کشف این الگوها از چند لحاظ سودمند است. مهمترین دستاورد الگویابی اسنادِ یک راوی، یافتن روایات کماعتبار راوی صاحب کتاب است؛ زیرا هرگاه روایتی خارج از این الگوی ثابت باشد، معمولاً محتوایی خدشهپذیر و سست دارد. از سوی دیگر با توجه به این الگو میتوان اسناد احادیث دیگر راوی را بازسازی و یا ترمیم کرد؛ زیرا در موارد زیادی افتادگی و ارسال بین ناقلان دیده میشود.
توجه به اَسناد مختلف یک روایت و مقایسهٔ آنها برای اعتبارسنجی متن در روش تحقیق محققان اسلامشناسی چون ینبُل نیز پیشینه دارد. وی این روش را از شاخت گرفته و با اصطلاحاتی مثل «شبکهٔ اسنادی»، «حلقهٔ مشترک اصلی و فرعی»، «گِره»، «طرق شیرجهای»، «شبکهٔ عنکبوتی»، «راویان چتری» و «راویان شکوفهای» کاملتر کرده است. از سوی دیگر او قوانینی وضع کرده که پس از تحلیل اسناد به نتایج قابل توجهی دربارهٔ وثاقت و تاریخمندی متن میرسد؛ برای نمونه او بر آن است که حلقهٔ مشترک، کهنترین راوی شبکهٔ اسناد است و اگر طریق حدیث از او تا قائل یا پیامبر صلی الله علیه و اله منفرد باشد، احتمالاً راوی حلقهٔ مشترک برسازندهٔ خبر است؛ گره داشتن سند نشانهٔ تاریخی بودن (اعتبار) سند است و گرههای بیشتر بر اعتبار آن میافزاید؛ طرق شیرجهای که حلقهٔ مشترک را دور میزنند یا در اصطلاح ینبل از زیر حلقهٔ مشترک شیرجه میزنند و متن مفصلتری دارند و به صحابهٔ جوانتر منتسب میشوند، متأخرترند و اعتبار متون آنها کمتر است و گاه بنابر نظریهٔ «سکوت» جعلیاند.۱
البته روش ینبل خالی از سستی و ضعف نیست؛ زیرا گاه بنای استدلالهای خود را بر مفروضاتی پایه میگذارد که تنها خود آنها را بدیهی میداند؛۲ بااینحال توجه به آراء او در شناسایی روایات معتبر یا کماعتبار بیوجه نیست. ازاینرو یافتن الگوی سندی روایات هر راوی صاحب کتاب در کنار پردازشها و دیدگاههای ینبل میتواند در ارزشگذاری و نیز تاریخگذاری متون روایات بر اساس اسناد کمک شایانی به