روایات تفسیری زیدیه که بیشتر با تفسیر ابوالجارود شناخته میشوند، در منابع امامی نخستین بهویژه تا سدهٔ سوم راه نیافته بودند. در سدهٔ چهارم فردی از علویان که شاگرد قمی بوده، قسمتی از تفسیر ابوالجارود را به تفسیر استادش، علی بن ابراهیم قمی، افزوده است؛ اما باز هم استقبال چندانی از این روایات صورت نگرفت؛ چنانکه طوسی در التبیان توجه چندانی به آن نشان نداد. بااینحال در سدههای معاصر عقلگراترین تفاسیر امامی که بنا داشتند کمتر روایات را مبنای تفسیر قرار دهند، دلالت روایات تفسیری ابوالجارود را همانند روایات دیگر راویان امامی پذیرفتند. این در حالی است که در روایات ابوالجارود در تفسیر قمی، شواهد و قراینی از باورهای زیدیه دیده میشود.
افزون بر تفسیر، پذیرش روایات اخلاقی و آداب و سنن پسندیده و نیز روایات مربوط به خوراکیها از راویان زیدی بهوفور دیده میشود. به نظر میرسد موضوع این دسته از اخبار، که حساسیتبرانگیز نبوده و به حوزهٔ اعتقادات ارتباطی نداشته است، سبب رواج گستردهٔ آنها در مجامع حدیثی امامیه شده است.
برای اطلاع از تأثیر زیدیه بر دانش رجال امامیه تنها میتوان به بررسی ابنعقده که شخصیت برجسته و متبحری در این علم و بسیار نزدیک به محافل امامی بوده، بسنده کرد. ابنعقده در انتقال کتابهای شیعیان کوفه به منابع فهرستنگاری امامی و نیز تأثیر بر توثیق و تضعیف راویان در رجال امامیه اثر گذاشته است. به نظر میرسد حجیت دادن به توثیقها و تضعیفهای رجالی غیرامامی نزد رجالشناسان متقدم رایج بوده که برخلاف مبانی رجالی معاصران است.