از قبیلهٔ همدان است. پس کاملاً بجاست که انتظار داشته باشیم ابنعقده به واسطهٔ مشایخش به کتابها و نوشتههای ابننمیر دست یافته باشد که از جمله احادیث ابوالجارود، خویش و هم قبیلهٔ ابننمیر، در آنها بوده است.
به جز مشایخ یادشده گاهی ابنعقده بر اساس واکنشها و سخنان امام صادق علیه السلام دربارهٔ راوی داوری میکند. برای نمونه او ترحّم (طلب رحمت) امام برای چندین راوی از جمله مختار ثقفی و اسماعیل بن عبدالرحمان جعفی را گزارش میکند.۱
تضعیف: علامه حلی دربارهٔ پنج راوی از تضعیفات ابنعقده یاد میکند که در هر پنج مورد راویان در منابع دیگر امامی همانند الرجال طوسی یا الرجال نجاشی نیز معرفی شدهاند.۲ حبیب بن معلل را نجاشی با تأکید توثیق میکند؛۳ درحالیکه ابنعقده با سند به امام صادق علیه السلام میرساند که وی بر ما دروغ میبندد. علامه پس از نقل این سخن میافزاید: «وهذه الروایة لا اعتمد علیها والمرجع فیه إلى قول النجاشی فیه».۴ راوی دیگری را که طوسی بدون جرح و تعدیل آورده است،۵ ابنعقده با سند رساندن به بخاری «منکرالحدیث» میخواند.۶ به نظر میرسد به طور کلی علامه حلی تضعیفات ابنعقده را قبول نداشته تا به طور خاص کسی را که ابنعقده تضعیف میکند بیاورد. از این جهت وی همانند رجالشناسان متأخرتر اهل سنت، چون دارقطنی و خطیب بغدادی، عمل کرده است که به تضعیفات ابنعقده، به سبب تفاوت مذهب یا باورهای دیگرش، وقعی ننهادهاند.
نسبشناسی یا اطلاعات تاریخی
علامه حلی در موارد اندکی از اطلاعات و سخنان ابنعقده یا اساتیدش دربارهٔ انساب، کنیهها یا نام صحیح راویان یاری گرفته است. او از علی بن حسن بن فضال
1.. ر.ک: حلی، خلاصة الاقوال، صص۲۷۶، ۵۴.
2.. برای نمونه ر.ک: همان، صص۳۲۹، ۳۴۵، ۳۹۱.
3.. نجاشی، همان، ص۱۴۱.
4.. حلی، خلاصة الاقوال، ص۱۳۳.
5.. طوسی، الرجال، ص۲۸۸.
6.. حلی، خلاصة الاقوال، ص۲۷۲.