ابنطاووس هم نسخهای کهن از کتاب التنزیل فی النص على أمیرالمؤمنین علیه السلام اثر ابنابیثلج (۲۳۸-۳۲۵ق) را در اختیار داشته که اسانید بسیاری از روایات را به ابوالجارود میرساند.۱ ابنابیثلج از اساتید مشترک امامیه و اهل سنت است۲ و از جمله استاد ابنشاهین (۳۸۵ق) بوده که گفتیم در تفسیرش روایات ابوالجارود را بدون ضبط و دقت روایت کرده و دارقطنی بر او خرده گرفته است.۳ حضور دوگانه و مقبول ابنابیثلج در مجامع اهل سنت و شیعه نشان از باورهای میانهاش دارد. شاید او از زیدیان بتری بوده که به اهل سنت و شیعه هر دو تمایل داشتهاند.
ابنطاووس همچنین از تفسیر یکجلدی ابواسحاق ابراهیم بن احمد قزوینی (۴۵۳ق)، روایت ابوالجارود از ابوجعفر علیه السلام را در تفسیر آیهٔ (إِنَّمَا وَلِیکمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آَمَنُوا الَّذِینَ یقِیمُونَ الصَّلَاة وَیؤْتُونَ الزَّکاةوَهُمْ رَاکعُونَ)۴ به ولایت علی علیه السلام نقل میکند.۵ این روایت که سند کامل دارد به نقل کثیر بن عیاش است و صدوق مفصلتر و کامل آن را با همین سند گزارش کرده است.۶ کلبرگ پس از مقایسهٔ گزارش ابنطاووس با تفسیر قمی میافزاید: «این مواد در تفسیر قمى نیامده است... و گرچه ابنطاووس او [ابواسحاق قزوینی] را سنى توصیف کرده، در واقع علایق شدید شیعى داشته و متمایل به امام على [ع] بوده است».۷
ابنعقده و تفسیر
به نقش ابنعقده در رواج تفسیر ابوالجارود اشاره کردیم. به نظر میرسد ابنعقده
1.. ابنطاووس، الیقین، ص۲۱۰.
2.. نجاشی او را توثیق میكند و عناوین كتابهایش كه دلیلی بر شیعه بودن او و دوستیاش با خاندان اهل بیت علیهم السلام میداند (الرجال، ص۳۸۱). طوسی نیز به اجازات وی به اساتید امامی و تاریخ درگذشتش اشاره دارد (الرجال، ص۴۴۳). خطیب بغدادی و دیگران نیز به روایات او و استاد روایت بودنش تصریح كردهاند (تاریخ بغداد، ج۱، ص۳۵۴).
3.. ر.ک: خطيب بغدادي، تاريخ بغداد، ج۱۱، ص۲۶۶؛ ابنعساكر، تاریخ مدینة دمشق، ج۴۳، ص۵۳۷.
4.. مائده:۵۵.
5.. ر.ک: ابنطاووس، سعد السعود، صص۷۰، ۱۱۲.
6.. صدوق، الامالی، ص۱۸۶.
7.. كلبرگ، كتابخانهٔ ابنطاووس، ص۵۴۰.