کتابشان، از این اقوال یاد میکنند. بااینحال اقوالی در تفسیر تبیان هست که در تفسیر قمی یافت نمیشود.۱ طبرسی در مجمع البیان کاملاً منطبق با طوسی عمل کرده و ذیل همان آیات از اقوال ابوالجارود از ابوجعفر علیه السلام یاد میکند.
دو. تفسیر قمی
قمی (۳۰۷ق) نیز گزارشهای تفسیری ابوالجارود از امام باقر علیه السلام را مانند طوسی بدون سند ذکر میکند؛ اما شمار این گزارشها در تفسیر قمی به ۲۱۴ مورد میرسد.۲ البته او چهار روایت را هم با دو سند کامل میآورد؛ سند اول مطابق طریق نجاشی و طوسی به کتاب تفسیر ابوالجارود، یعنی ابنعقده از جعفر محمدی از کثیر بن عیاش از ابوالجارود، است که در سه خبر دیده میشود.۳ سند کثیر بن عیاش که در ابتدای تفسیر قمی میآید خالی از دقت و ضبط است؛ زیرا زیاد بن منذر و ابوالجارود را دو راوی جدا فرض گرفته و زیاد بن منذر را راوی ابوالجارود معرفی کرده است. دقیقاً این اشتباه را ابنشاهین در تفسیرش مرتکب شده و دارقطنی در نقد کتاب ابنشاهین این اشتباه را نشانهای بر ضابط نبودن بودن وی گرفته است.۴ سند دوم با واسطهٔ صفوان بن یحیی از ابوالجارود است۵ که به امام باقر علیه السلام نمیرسد. احتمالاً در سند دوم نام راوی مشابه دیگر، جارود بن منذر، به ابوالجارود تحریف شده است؛ زیرا طوسی طریقی به کتاب جارود بن منذر میدهد که با نقل صفوان بن یحیی آغاز میشود۶ و هیچ منبع دیگری هم به روایت داشتن صفوان از ابوالجارود اشاره نکرده است.
همهٔ روایاتی که از ابوالجارود نقل میشوند با عبارت «عن ابیالجارود عن
1.. برای نمونه ر.ک: طوسی، همان، ج۲، ص۱۴۲. درعینحال روایاتی مشترک بین دو تفسیر دیده می شود؛ ر.ک: همان، ج۳، ص۱۱۲ و قمی، التفسیر، ص۱۳۱.
2.. پراكندگی این روایتها در جلد اول تفسیر قمی از صفحهٔ ۱۰۲ بهبعد قابل مشاهده است كه گاه در چند صفحهٔ پیاپی و گاه با فاصله نقل شدهاند.
3.. ر.ک: قمی، همان، ج۱، صص۱۰۲، ۲۲۴، ۲۷۱.
4.. ر.ک: خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۱۱، ص۲۶۶؛ ابنعساكر، تاریخ مدینهٔ دمشق، ج۴۳، ص۵۳۷.
5.. قمی، همان، ج۱، ص۱۰۹.
6.. ر.ک: طوسی، الفهرست، ص۹۵.