کسانی که از آنها حدیث ابنعقده را نقل میکنیم، ذکر نکرده است».۱
شاید همین استقبال نکردن محدثان بعدی از تفسیر ابنعقده سبب شد که روایات تفسیری ابوالجارود در تفاسیر کمکم بدون سند رایج شوند؛ اما محدثانی که به اسناد و رجال روایات اهمیت میدادند با بیتوجهی به روایات تفسیری ابنعقده مانع گسترش و شیوع روایات ابوالجارود با سند خاص ابنعقده شدند. ازاینرو ابنعقده که در کتابهای رجال خود طرقش به تفسیر ابوالجارود را منعکس کرده، و به تبع او دو فهرستنگار امامی یعنی نجاشی و طوسی، از این طرق یاد کردهاند. پس میتوان گفت کاربرد اسناد خاص ابنعقده به تفسیر ابوالجارود منحصر در تفسیرش باقی ماند و چون تفسیر او رواجی نیافت، روایات تفسیری ابوالجارود با سند ابنعقده نیز در کتابها چندان رایج نشد.
چون ابنعقده و ابوالجارود هر دو از اهالی کوفه و قبیلهٔ همدان هستند و ابننمیر (۲۳۴ق)، استاد باواسطهٔ ابنعقده، نیز از تیرهٔ خارف قبیله همدان (همان تیره و قبیلهٔ ابوالجارود) بوده است،۲ باید نقش همقبیلگی را در انتقال میراث حدیثی نخستین مهم قلمداد کرد. بررسی تفاسیر موجود قرن چهارم بهبعد نکات جدیدی را دربارهٔ تفسیر ابوالجارود روشن میکند.
تفسیر ابوالجارود در تفاسیر امامی
برای دستیابی به اسناد و روایات ابوالجارود از تفسیر تبیان طوسی آغاز میکنیم تا با مقایسهٔ محتویات آن با تفاسیر امامی پیشین، به میزان رواج آن در سدههای سوم، چهارم و پنجم پی ببریم.
یک. تبیان طوسی
به نظر میرسد طوسی (۴۶۱ق) به تفسیر ابوالجارود از امام باقر علیه السلام دسترسی و احاطه