چرا باید روایاتی را که عمرو بن خالد به زید بن علی رسانده صادرشده در شرایط تقیه بدانیم؟ آیا زید در برخورد با مرید هممسلک و همباورش، عمرو بن خالد، به تقیه روی آورده و حکم خلاف باورش را گفته تا موافق مذهب عامه جلوه کند؟ به نظر نمیرسد او که برای نشان دادن استواری در باور خود شمشیر به دست گرفت و کشته شد، اصلاً معتقد به تقیه بوده باشد؛ مگر آنکه زید را در این حکم فقهی همباور با فقهای اهل سنت بدانیم که در این صورت دیگر صدور این روایت از روی تقیه نخواهد بود.
به نظر میرسد توجه به وضعیت رجالی راوی خبر، داوری دربارهٔ این اخبار را آسانتر میکند؛ زیرا عمرو بن خالد واسطی به کذب و جعل متهم است۱ و دور نمینماید که وی جاعل این اخبار باشد. پس این اخبار که در برابر روایات مشهور امامی قرار میگیرند، اصلاً از معصوم صادر نشدهاند تا از روی تقیه باشند. توجه به این نکته، بررسی و واکاوی روایات دیگر این راویان زیدی را، که بهویژه متهم به جعل و کذب هستند، بایسته میکند؛ بهویژه در برخی مسائل مهم فقهی و اعتقادی که گاه تنها روایات همین راویان موجود است و منبع حکم و فتوا قرار میگیرد.
راهکار دوم: شاذ دانستن روایت
از نگاه طوسی به روایت شاذ نمیتوان عمل کرد. او در بسیاری موارد پس از شاذ خواندن یک روایت میگوید: «لا یجوز العمل علیه لمنافاته للأخبار کلها».۲ برای مثال او یکی از اخباری را که عمرو بن خالد نقل کرده با همین استدلال کنار مینهد.۳ طوسی گاهی هم خبر شاذ را از نظر اعتبار برابر با خبر صادرشده در شرایط تقیه میداند.۴
به جز تعریف رایجی که برای روایت شاذ ارائه شده، از دیدی دیگر میتوان روایت