463
زیدیه و حدیث امامیه

می‌آورد. طوسی حدیث لوح را به نقل ابوالجارود نیاورده و با سند دیگر از جابر بن یزید جعفی گزارش کرده است.۱

به نظر می‌رسد شهرت ابوالجارود در نقل فضایل اهل‌بیت که گاه به عقیدهٔ رجال‌شناسان اهل سنت برساختهٔ اوست،۲ سبب شده راویان غالی امامی نیز این دست روایات را به او نسبت دهند.

۳. فقه

بسیاری از روایاتی که راویان زیدی در منابع حدیثی امامیه نقل کرده و آورده‌اند، مربوط به موضوعات فقهی است. برخی از این روایات با دیگر روایات فقهی امامیه سازگار نیستند. در این موارد معمولاً محدثان امامی در جمع و حل تعارض روایات کوشیده‌اند و آنها را حمل بر موارد مستحبی یا مکروه یا مقید به حالت‌های خاص کرده‌اند. در بدترین حالت روایاتی را که به هیچ وجه قابل تأویل و توجیه نبوده‌اند، حمل بر صدور در شرایط تقیه‌ای کرده‌اند.

ازآنجاکه طوسی از معدود فقیهان و محدثان امامی است که داوری‌های خود دربارهٔ روایات را نگاشته و در کنار روایات فقهی آورده است، دو کتاب برجستهٔ وی التهذیب و الاستبصار را برای بررسی در این بخش برمی‌گزینیم. بر اساس این دو کتاب وی می‌توان تا اندازهٔ زیادی به نقش راویان زیدی در منتقل کردن روایاتی که تقیه‌ای محسوب شده‌اند، پی برد.

برخورد طوسی با روایات متعارض

طوسی در جمع اخبار متعارض تا حد امکان می‌کوشد و در این‌ زمینه تلاشی تام دارد. در واقع او التهذیب و الاستبصار را نگاشته تا بین اخبار متضاد و متعارض امامی جمع کند و ازاین‌رو می‌توان او را بزرگ‌ترین تأویل‌گر فقه‌الحدیثی اخبار امامیه خواند. او

1.. طوسی، الغیبه، ص۱۳۹.

2.. ر.ک: ابن‌حبان، كتاب المجروحین، ج۱، ص۳۰۶.


زیدیه و حدیث امامیه
462

که بررسی‌های تاریخ‌گذارانهٔ روایات وی نشان می‌دهد شمار زیادی از احادیث منسوب به وی در سدهٔ چهارم ساخته شده‌اند و روشن است برخی از روایاتی که در قرن چهارم به منابع روایی امامیه افزوده شده‌اند، معتبر نیستند و به‌قطع بربسته به ابوالجارودند. به طور مثال ماهر جرار نشان می‌دهد روایاتی که در آن ابوالجارود از ناتوانی خود نزد ابوجعفر علیه السلام گله می‌کند، با سن و سال ابوالجارود در روزگار این امام سازگار نیست.۱ مضمون این روایات پذیرش ولایت اهل‌بیت و انتظار قائم است.۲

ماهر جرار روایاتی را نیز که با اعتقاد توالی و تعداد ائمه علیهم السلام بیان شده‌اند، مخالف باور ابوالجارود و جارودیه، و منتسب به آنها می‌داند.۳ در چندین مورد روایات ابوالجارود به مفهوم دوازده‌امامی اشاره دارند که قدر مسلم از اعتقاداتش نبوده تا او راوی آنها باشد.۴ از جمله روایاتِ دوازده‌امامی، حدیث مشهور لوح فاطمه علیها السلام است که ابوالجارود از جابر انصاری نقل می‌کند. در این احادیث به نام ائمه علیهم السلام و قائم بودن دوازدهمین امام تصریح می‌شود. اشکال اساسی این اخبار آن است که اگر نام ائمه علیهم السلام و قائم بودن امام آخر روشن و پذیرفته‌شده بود، فرقه‌های انحرافی شیعه در طول زندگی دوازده امام دچار سردرگمی و حیرت و انحراف نمی‌شدند و به هر فرد قیام‌کننده در برابر حاکم وقت امام قائم نمی‌گفتند.

سند این حدیث نیز مخدوش است. کلینی و کراجکی آن را به نقل «محمد بن محبوب»۵ از ابوالجارود نقل می‌کنند که فردی مجهول و مهمل است؛ مفید وی را «ابن‌محبوب» ذکر می‌کند۶ و صدوق گاه «ابن‌محبوب»۷ و گاه «حسن بن محبوب»۸

1.. ماهر جرار، «تفسیر ابوالجارود زیاد بن منذر »، آینهٔ پژوهش، ش۹۵، ۱۳۸۴ش، ص۲۰.

2.. كلینی، همان، ج۲، ص۲۱.

3.. ماهر جرار، همان، ص۳۰.

4.. برای نمونه ر.ک: نخبة من الرواة، الأصول الستة عشر، ص۱۶؛ كراجكی، الاستنصار، ص۲۱.

5.. كلینی، همان، ج۱، ص۵۳۱؛ كراجكی، همان، ص۱۸.

6.. مفید، الارشاد، ج۲، ص۳۴۶.

7.. صدوق، كمال الدین وتمام النعمه، ص۲۶۹.

8.. او در بیشتر مواردی كه این حدیث را گزارش كرده، چنین عمل كرده است؛ ر.ک: همان، ص۳۱۳؛ همو، كتاب من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص۱۸۰؛ همو، عیون اخبار الرضا، ج۲، ص۵۲؛ همو، الخصال، ص۴۷۷.

  • نام منبع :
    زیدیه و حدیث امامیه
    سایر پدیدآورندگان :
    اعظم فرجامي
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1394
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 49515
صفحه از 575
پرینت  ارسال به