میآورد. طوسی حدیث لوح را به نقل ابوالجارود نیاورده و با سند دیگر از جابر بن یزید جعفی گزارش کرده است.۱
به نظر میرسد شهرت ابوالجارود در نقل فضایل اهلبیت که گاه به عقیدهٔ رجالشناسان اهل سنت برساختهٔ اوست،۲ سبب شده راویان غالی امامی نیز این دست روایات را به او نسبت دهند.
۳. فقه
بسیاری از روایاتی که راویان زیدی در منابع حدیثی امامیه نقل کرده و آوردهاند، مربوط به موضوعات فقهی است. برخی از این روایات با دیگر روایات فقهی امامیه سازگار نیستند. در این موارد معمولاً محدثان امامی در جمع و حل تعارض روایات کوشیدهاند و آنها را حمل بر موارد مستحبی یا مکروه یا مقید به حالتهای خاص کردهاند. در بدترین حالت روایاتی را که به هیچ وجه قابل تأویل و توجیه نبودهاند، حمل بر صدور در شرایط تقیهای کردهاند.
ازآنجاکه طوسی از معدود فقیهان و محدثان امامی است که داوریهای خود دربارهٔ روایات را نگاشته و در کنار روایات فقهی آورده است، دو کتاب برجستهٔ وی التهذیب و الاستبصار را برای بررسی در این بخش برمیگزینیم. بر اساس این دو کتاب وی میتوان تا اندازهٔ زیادی به نقش راویان زیدی در منتقل کردن روایاتی که تقیهای محسوب شدهاند، پی برد.
برخورد طوسی با روایات متعارض
طوسی در جمع اخبار متعارض تا حد امکان میکوشد و در این زمینه تلاشی تام دارد. در واقع او التهذیب و الاستبصار را نگاشته تا بین اخبار متضاد و متعارض امامی جمع کند و ازاینرو میتوان او را بزرگترین تأویلگر فقهالحدیثی اخبار امامیه خواند. او