در کمال الدین آورده است.۱
محور شبهات ابوزید چند مسئله دربارهٔ امامت است: انحصار امامت در فرزندان حسین علیه السلام، قائل به نص بودن از سوی پیامبر صلی الله علیه و اله درحالیکه پس از هر امام برای جانشینی بین امامیه اختلاف بوده است، اعتقاد به امامت امام قیامنکرده، غایب پنداشتن امام آخرین، و فرض علم غیب برای امام. ابنقبه کوشیده با انتقاد از اعتقادات زیدیه یا استناد عقاید امامیه بر روایات از موضع خود دفاع کند.۲ بااینحال در همین سالها راویان متعصب و افراطگرای امامی به گونهای دیگر از عقاید خود دفاع کردند. آنان اعتقادات خود را در قالب روایت و نص از پیامبر صلی الله علیه و اله نقل کردند و آنها را از زبان راویان مشهور و برجستهٔ زیدی بازگو کردند. در حقیقت جعل به نام مخالف راهی برای اثبات حقانیت خود بوده است که جریانی را در برخی منابع روایی امامی در سدههای سوم و چهارم رایج کرده است.
امامیه بهویژه دربارهٔ امامت دوازده امام کوشیده است بیش از همه مستنداتی استوار داشته باشد و از اسناد و راویانی مشهور و کهن بهره گیرد. در این میان راویان غالی و گاه حدیثساز امامی از بربستن و انتساب روایاتی با این مفاهیم به بزرگان مخالف خود فروگذار نکردند. در سدهٔ چهارم کتابهایی همانند دلائل الامامة نوشتهٔ طبری، هدایة الکبری اثر خصیبی و کفایة الاثر خزاز قمی انباشته از این روایات است که مفاهیم اساسی امامی را از راویان غیرامامی، بهویژه زیدیه که در آن روزگار منازعهٔ علمای آنها با امامیه فراگیر بوده است، بازگو میکنند؛ گویی میخواستند با این روایات خصم را وادار به اعتراف بر حقانیت امامیه کنند.۳
از جمله زیدیانی که امامیه از نام وی در این راه یاری میجست، ابوالجارود است
1.. ر.ک: كمال الدین وتمام النعمه، ص۹۴.
2.. نقد و بررسی اشكالات ابوزید و پاسخهای ابنقبه در مقالهای بهتفصیل بیان شده است؛ ر.ک: محمدشفق خواتی، «امامت از دیدگاه زیدیه و امامیه»، طلوع، ش۲۱، بهار ۱۳۸۶، صص۹۳-۱۱۴.
3.. صفری فروشانی با نمونههایی، جعل به نام بزرگان زیدیه را برنموده است؛ ر.ک: «محمد بن جریر طبری و دلائل الامامه»، علوم حدیث، ش۳۷ و ۳۸، ص۲۳۷.