زیدی این دیدگاه را قبول ندارند و در اساس تقسیمبندی جارودی ـ بتری را ساختهٔ فرقهنگاران میدانند.۱ ماهر جرار نیز با مقایسهٔ عقاید جارودی و زیدی در سدههای پسین نتیجه گرفته است که منابع بعدی زیدیه از آراء خاص جارودیه استقبال نکردهاند و بهویژه قاسم رسّی در فهرست کردن اصول اعتقادات زیدیه، متفاوت از جارودیان کوفی عمل کرده است.۲ فان اس نیز معتقد است زیدیهٔ متاخر متفاوت از جارودیه است؛ گرچه در مقایسه با بتریه، به جارودیه نزدیکتر است.۳ از سوی دیگر گزارشی که پیشتر دربارهٔ اختلاف نظر یحیی بن عبداللّٰه در دیلم با پسر حسن بن صالح ذکر کردیم، تنها نشاندهندهٔ آن است که این امامان حسنی بر باور بتریان نبودهاند؛ اما دلالت روشن و صریحی هم بر جارودی بودن آنها ندارد.
۳. سلیمانیه
سلیمانیان یا جریریان پیروان سلیمان بن جریر رقی بودند که گفته شده ابتدا از یاران امام صادق علیه السلام بود و بعد به صالحیه پیوست؛ اما در چند دیدگاه با آنها اختلاف داشت. سلیمان امامت را شورایی میدانست و بداء و تقیه را انکار میکرد.۴
به جز سه فرقهٔ یادشده از «نعیمیه» و «یعقوبیه» نیز ذیل فرقههای زیدیه نام بردهاند.۵ اگر قرار باشد برخی فرقهها را ساختهٔ فرقهنگاران بدانیم، به نظر میرسد سلیمانیه و دیگر فرقههای زیدیه از این قبیل باشند؛ زیرا در کتابهای دیگر از جمله منابع حدیثی و تاریخی نامی از پیروان این گروه در میان نیست و بنابراین در این پژوهش هم سروکاری با آنها نخواهیم داشت.
1.. وجیه، معجم رجال الاعتبار و سلوة العارفین، ص۱۵۳.
2.. ماهر جرار، «تفسیر ابوالجارود زیاد بن منذر: مقدمهای در شناخت عقاید زیدیه»، آینهٔ پژوهش، ش۹۵، صص۳۱، ۳۲.
3.. فان اس، علم الکلام والمجتمع، ج۱، ص۳۷۸.
4.. ابوالحسن اشعری، همان، ص۶۸؛ عبدالقاهر بغدادی، همان، ص۲۳.
5.. ر.ک: ابوالحسن اشعری، همان، ص۶۹.