451
زیدیه و حدیث امامیه

به گونه‌ای که این دو فرقه پیوسته یکدیگر را تکفیر می‌کردند.۱

اوصافی که این روایت از آنها ذکر می‌کند به حسن بن صالح بن حی و یارانش، که متقی و محدث بودند و نسبت به جارودیه بیشتر با عامه توافق داشتند، بیشتر شباهت دارد: «شاکین فی السلاح، قراء القرآن، فقهاء فی الدین، قد قرحوا جباههم، وشمروا ثیابهم وعمهم النفاق، وکلهم یقولون: یا ابن فاطمة، ارجع لا حاجة لنا فیک». ماهر جرار معتقد است درگیری‌های کوفه در عصر ابوالجارود به‌خوبی در این روایت بازتابیده است؛ به‌ویژه تعداد زیاد بتریه نسبت به پیروان ابوالجارود (شمار شانزده‌هزار نفر اشاره به این نکته ‌است) و نیز عقاید خاصشان دربارهٔ جواز امامت در غیر فرزندان فاطمه.۲ به نظر می‌رسد ابوالجارود یا پیروانش با این روایت خواسته‌اند باطل بودن عقاید گروه مقابل خود را بیان کنند و با کشتار خونین‌ توسط قائم از آنان انتقام بگیرند. احتمالاً طوسی نیز این فراز روایت را سست می‌دانسته که از نقل آن خودداری کرده و تنها بخش پایانی حدیث را آورده است.۳

در مواردی نیز روایاتی که امامیه برای بحث قائم و مهدی (امام دوازدهم امامیه) از ابوالجارود نقل می‌کنند، در حقیقت مربوط به قیام‌کنندگان علوی بوده است؛ چنان‌که صفار روایتی را از سادات حسنی دراین‌باره نقل کرده است.۴ نعمانی (۳۸۰ق) در الغیبه نزدیک به پانزده روایت دربارهٔ قیام و انتظار قائم از ابوالجارود نقل می‌کند.۵ به نظر می‌رسد شماری از روایاتی که نعمانی به عنوان اخبار دال بر امام زمان (امام دوازدهم امامیه) گزینش کرده است، به این موضوع ارتباطی ندارد. برای مثال از ابوالجارود نقل کرده است: «به ابوجعفر گفتم: هنگامی که امام قائم اهل‌بیت درمی‌گذرد، چگونه درمی‌یابید چه کسی پس از او امام است؟... ».۶ این روایت را

1.. ر.ک: عبدالقاهر بغدادی، الفرق بین الفرق، ص۲۴.

2.. ماهر جرار، «تفسیر ابوالجارود زیاد بن منذر: مقدمه‌ای در شناخت عقاید زیدیه»، آینهٔ پژوهش، ش۹۵، ۱۳۸۴ش، ص۳۱.

3.. طوسی، همان.

4.. صفار، بصائر الدرجات، ص۴۸.

5.. ر.ک: نعمانی، الغیبه، صص۱۵۶، ۱۸۴، ۱۸۸، ۱۹۷، ۲۰۰، ۲۳۴، ۲۴۴، ۲۴۹، ۲۸۲، ۳۲۹، ۳۳۹.

6.. همان، ص۲۴۹.


زیدیه و حدیث امامیه
450

این روایت ریشه‌ در منابع و راویانی از اهل سنت دارد که گاه به تشیع و علی‌دوستی متمایل بوده‌اند.

ابوالجارود، عمرو بن ابی‌المقدام، مسعده، غیاث بن ابراهیم، کثیرالنواء، عمرو بن خالد و حسن بن صالح بن حی از زیدیانی هستند که روایاتشان دربارهٔ خروج مهدی یا قائم در منابع امامی نقل شده است. از این گروه ابوالجارود بیش از دیگران راوی این گونه روایات است. وی که به تصریح منابع زیدی در نبرد و قیام زید بن علی حضور داشته و بااین‌حال پس از آن حداقل سی سال زیسته است، همواره به مفهوم لزوم قیام در برابر حاکم جور پایبند و مروج آن بوده است.

این روایات را منابع امامی با توجه به باور مهدی موعود، و منابع اهل سنت گاه به عنوان نمونه احادیث ضعیف بازگو می‌کنند. از پیامبر صلی الله علیه و اله نقل کرده‌اند: «شب و روز نمی‌گذرد مگر آنکه قائم به پا می‌خیزد و می‌گوید...».۱ از ابوالجارود از ابوجعفر علیه السلام نیز نقل شده است: «قائم ۳۰۹ سال، به تعداد سال‌های ماندگاری اصحاب کهف در غار، حکومت می‌کند و در زمینی که پر از ستم شده، عدالت می‌گسترد...».۲ کامل‌تر این روایت را طبری شیعی در خبری طولانی نقل می‌کند.۳ در افزودهٔ طبری نشانه‌ها و وقایعی از جنگ‌های قائم گفته می‌شود که برساخته بودن روایت توسط جارودیه را مشخص می‌کند. پیش‌تر اشاره شد که در این روایت از افراد و اقشار مختلفی یاد می‌شود که باید کشته شوند و از جمله این اقشار شانزده‌هزار بتری‌اند که از کوفه خروج می‌کنند و با قائم می‌جنگند و سرانجام کشته می‌شوند. به نظر می‌رسد اصطلاح بتریه مفهوم متأخری است که بعدها در مقابل زیدیهٔ جارودیه وضع شده است. گفته شد بتریه به سبب برخی اعتقادات دربارهٔ امام به اهل سنت نزدیک‌تر بودند؛ زیرا به انحصار امامت در فرزندان فاطمه علیها السلام قائل نبودند و معمولاً از محدثان بودند و کمتر با قیام‌های وقت همراهی می‌کردند و با جارودیه اختلاف شدید داشتند؛

1.. عقیلی، همان، ج۴، ص۲۸۶.

2.. طوسی، الغیبه، ص۴۷۴؛ طبری، دلائل الامامة، ص۴۵۶.

3.. طبری، همان، ص۴۵۵.

  • نام منبع :
    زیدیه و حدیث امامیه
    سایر پدیدآورندگان :
    اعظم فرجامي
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1394
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 49658
صفحه از 575
پرینت  ارسال به