از قیام زید درگذشته بود و این قیام هم به گونهای نبود که زید از ده سال قبل از آن در تدارکش باشد؛ بلکه چون آتشی بود که ناگهان شعله کشید و بهسرعت خاموش شد. گذشته از این، گزارشهای تاریخی دربارهٔ قیام زید نشان میدهد قیام مسلحانهٔ زید، ناشی از اختلافات مالی وی با حکومت وقت بود و دعوت مردم کوفه برای شورش نقشی در آن نداشته و در تاریخ سخنی از آن گفته نشده است. به نظر میرسد راوی با الگو قرار دادن ماجرای قیام امام حسین علیه السلام و بدون توجه به تاریخ، داستان قیام زید را بازسازی کرده است. در یک خبر بیسند دیگر، حسادت زید به امام باقر علیه السلام عامل شورش وی معرفی میشود۱ که باز هم دچار همان اشکال ناهمخوانی تاریخی است.
مفاهیم متأخر دیگری نیز در روایت نهفته است. از جمله این اندیشه که «امام باید قائم به شمشیر باشد و نه پردهنشین نشسته در خانه» مربوط به باور زیدیه دربارهٔ امامان متأخر است؛ زیرا آنان امام سجاد علیه السلام، و گاه امام باقر علیه السلام، را نیز به عنوان امام پذیرفتهاند؛ درحالیکه این دو امام قیام نکرده و حکومتی در دست نداشتهاند. باورِ «لیس الامام منا من أرخى علیه ستره، انما الامام من شهر سیفه» در مناظرهای دیگر بین ابوبکر حضرمی و علقمه با زید به نقد کشیده شده و به این سبب که زید نتوانسته بر این ادعا دلیلی اقامه کند، محکوم شده است.۲ به نظر میرسد برای رد باور زیدیه دربارهٔ شورش مسلحانه بیش از همه سعی شده این باور بارز آنان تضعیف و فروریخته شود.
گفتنی است تنها کلینی روایت مناظرهٔ امام باقر علیه السلام و زید را گزارش کرده و عیاشی آن را بهاختصار و تنها با ذکر استدلالهای امام باقر علیه السلام با توجه به آیات قرآن، که جنبهٔ تفسیری به روایت داده، آورده است.۳ این گزینش بهاشاره نشان میدهد که عیاشی به همهٔ عبارات روایت اعتماد یا باور نداشته و کوشیده با تقطیع از سستی روایت بکاهد.
خبر طولانی دیگری از امام صادق علیه السلام با همین تندی و سختگیری نسبت به زید