گفتوگوی پیامبر صلی الله علیه و اله با زید بن علی بوده است.۱ همچنین ماجرای مردی را نقل کردهاند که به زید مصلوب دشنام داده و به همین سبب چشمانش نابینا شده است.۲ به نظر میرسد این روایات دربارهٔ زید شهید و محنتدیده برگرفته از منابع زیدیاند؛ زیرا افزون بر راویان این اخبار، که همگی از زیدیهاند، کتابها و منابع زیدی نیز انباشته از ماجراهایی از این دست دربارهٔ معجزات و کرامات زید مصلوب و همنشینی و گفتوگوی پیامبر صلی الله علیه و اله یا ائمهٔ دیگر با جسد مصلوب اوست.۳
دستهٔ دیگری از اخبار ناظر به برتری زید در علم و دانش است؛ برای نمونه ابوالجارود راوی مشهور زیدی گفته است: «وارد مدینه شدم و از هر کس دربارهٔ زید بن علی پرسیدم، گفتند: او حلیف القرآن است».۴ این خبر را ابوالفرج اصفهانی نیز نقل کرده۵ و احتمال دارد مفید نیز آن را از کتاب وی برگرفته باشد. از عمر بن موسی وجیهی نیز نقل کردهاند: «هیچ کس را عالمتر از زید در [دانشهای] کتاب خدا، ناسخ و منسوخ و مشکل و اعراب قرآن ندیدم».۶
گفتنی است در تمامی موارد، روایات مدح و ثنا یا تأیید قیام زید را راویان زیدی نقل کردهاند. ازاینرو باید در پذیرش یا دلالت آنها تأمل کرد.
امام صادق۷ و قیام زید
پرسش اصلی امامیه در مواجهه با قیام زید این است که امام همعصر قیام زید چه واکنشی به این حرکت داشته است؟ آیا آن را تأیید کرده است؟ اگر پاسخ مثبت است، چرا خود امام به آن نپیوسته است؟ به نظر میرسد این موضوع دغدغهٔ یاران و شیعیان همروزگار امام صادق علیه السلام و زید هم بوده است. حسن بن زیاد عطار نزد امام صادق علیه السلام