وی واسطهگری ابوسمینه و دیگر راویان متهمی را که به قم کوچ کرده بودند، انداخته است.
به بیان روشنتر روایات زیدی با نقل و واسطهگری کسانی همانند محمد بن سنان به منابع روایی و مجالس حدیثی امامیه راه یافت؛ سپس با انتقال حوزهٔ روایات از کوفه به قم، این اخبار توسط ابوسمینه و دیگر عربهای ساکن ایران رواج یافت. سرانجام با کتابها و سنددهیهای برقیها و گاه اشعریها این روایات بهگونهای رایج و منتشر شد که دیگر آنها را بخشی از حدیث امامیه میشمردند.
به این ترتیب به نظر میرسد روایات زیدی پس از سدهٔ دوم مسیر معتبر و قابل اعتمادی را طی نکردهاند؛ بااینهمه باید گفت اگر روایات غیرامامیها در سدهٔ سوم بهآسانی به کتابها و مجموعههای حدیثی امامیه راه یافت، در سدهٔ چهارم این روایات تا حدودی تصفیه و پالایش شد. در سدهٔ چهارم که جوامع مهم حدیثی امامیه در جغرافیای قم و ری نگاشته شد، این اخبار دستچین و پالایش شدند و تنها آنها که موافق مذهب، یا لازم برای توضیح باورهای مذهب بودند، نقل و بازگو شدند. در این زمان بود که شمار درخور توجهی از روایات برقی از سوی مشایخ قمی (کلینی و صدوق) وانهاده شدند. بر این اساس میتوان اخباری از زیدیه یا راویان غیرامامی دیگر در منابع امامی سدهٔ سوم جست که در منابع پسین از آنها نشانی نیست؛ زیرا نویسندگان و محدثان قمی به طرق یا محتوای آنها اعتماد نداشتند. افزون بر آن، مشایخ قمی در مواردی که روایات از طریق احمد بن محمد بن عیسی اشعری در دسترس بوده است، از طرق برقی به محمد بن سنان و راویان زیدی دوری کردهاند.
چند دهه پس از محمد بن سنان جریان حدیث کوفه همچنان زنده و جاری بود. در میان این محدثان و شیعیان کوفی ابنعقده در سدهٔ دوم بالید و به جایگاهی والا دست یافت. ابنعقده از اساتید کوفی بود که در محافل حدیث بغداد نیز نفوذ داشت. او از همهٔ اساتید همعصرش، اعم از شیعی و غیرشیعی، حدیث گرفت و مشایخ و منابع سنی و امامی نیز از اقوال و آثار وی استفاده کردند. بارزترین ویژگی ابنعقده زیدی بودن او و نقشش در انتقال حدیث زیدیان کوفه، در کنار دیگر میراث حدیثی کوفه، به نسل بعد است. پس از ابنعقده شاگرد او ابنجعابی تا حدودی توانست