نقل غرایب
خطیب بغدادی و دیگران تصریح کردهاند که ابنجعابی در نقل «کثیر الغرائب» بود.۱ نجاشی اسحاق بن محمد نخعی را «معدن التخلیط» میخواند و کتابهایش را متأثر از این اعتقاداتش میداند؛ سپس با واسطهٔ مفید به ابنجعابی طریق میدهد که با یک واسطه این کتابهای ادبی ـ تاریخی را نقل کرده است.۲ در خبری دیگر آمده است که یکی از علویزادگان عمری (از نوادگان عمر بن علی علیه السلام) از حجاز وارد بغداد شده و از پدرانش نسخهای روایت کرده که بنا به وصف خطیب بغدادی «اکثرها مناکیر» بوده است و ابنجعابی این روایات را با همین اسناد روایت میکرده است.۳
به نظر میرسد شهرت وی به روایت اینگونه اخبار چنان فراگیر بوده که در سالهای پس از وی نیز روایاتی نامعتبر، بهویژه در حوزهٔ فضایل و مثالب، به وی منتسب میکردهاند. ابنقادسی (۴۴۷ق) از این افراد است که روایاتی را به ابنجعابی نسبت میداد و نقل میکرد که خطیب بغدادی آنها را «العجائب من الأحادیث الموضوعهٔ فی الطعن على السلف» برآورد کرده است؛ این در حالی است که ابنقادسی یک سال پس از درگذشت ابنجعابی به دنیا آمده بود.۴
ابنجعابی سفری به قزوین داشته و در آنجا مجلس املای حدیث برپا کرده بود که دستاورد آن احادیث و سماعهایی است که بدو نسبت میدهند.۵ از جمله رافعی در آغاز نگارش تاریخ قزوین اخبار بسیاری دربارهٔ فضایل و برتریهای قزوین از ابنجعابی نقل میکند که محتوای برخی از این روایات بهوضوح دال بر جعلی بودن آنهاست؛ مانند این روایت از رسول خدا صلی الله علیه و اله: «خداوند روزی دو بار به مردم قزوین مینگرد، از گناهانشان درمیگذرد و نیکیهایشان را میپذیرد»۶ که بیشک جعلی
1.. خطیب بغدادی، همان، ج۳، ص۲۳۷.
2.. نجاشی، همان، ص۷۳.
3.. خطیب بغدادی، همان، ج۱۲، ص۴۳۹.
4.. همان، ج۵، ص۱۷۱.
5.. ر.ک: رافعی، التدوین فی أخبار قزوین، ج۱، ص۴۸۱.
6.. همان، ج۱، ص۱۳؛ برای موارد دیگر ر.ک: همان، ج۱، صص۱۰، ۱۱، ۱۹.