391
زیدیه و حدیث امامیه

گزارش‌ها از ملازمت ابن‌جعابی با وی حکایت دارند.۱ از سوی دیگر گزارش کرده‌اند که ابن‌جعابی در مجالس بزم ابوالفضل محمد بن عمید (۳۶۰ق)، وزیر رکن‌الدولهٔ دیلمی و حکومت آل‌بویه، حاضر بوده و شعر سروده‌ است.۲ ابن‌عمید را از فلاسفه، ادیبان و شاعران زبردست برشمرده‌اند که با راویان و محدثان شیعی همنشین بود و صاحب بن عباد، از زیدیهٔ طالقان، شاگرد ویژهٔ او بوده است.۳ شاید منظور گزارشگران از همنشینی ابن‌جعابی با متکلمان، همراهی او با ابن‌عمید باشد که وی را از فلاسفه برشمرده‌اند. ابن‌جعابی با این دو امیر، و گاه به‌تنهایی، سفرهای بسیاری به شهرهای ایران و شام و مصر از جمله اصفهان، قزوین، ارجان، حلب، دمشق و اخشید داشته است و احتمالاً در همین ایام قاضی موصل شده است؛۴ زیرا در این دوره حکومت آل‌بویه با دانشمندان معتزلی و شیعی میانهٔ بهتری داشت و قضاوت را معمولاً به آنان می‌سپرد.

علامه حلی در شرح‌حال ابن‌جعابی، پس از یادکرد نگاه مثبت و ستایش‌گونهٔ طوسی به ابن‌جعابی می‌افزاید: «هذا قول الشیخ الطوسی رضی اللّٰه عنه و هو لایوجب التعدیل۵ لکنه من المرجحات».۶ به نظر می‌رسد علامه حلی ابن‌جعابی را از طریق منابع غیرشیعی می‌شناخته و به شهرت و دانش وی آگاه بوده است؛ بااین‌همه تنها توثیق رجالیان امامی را دربارهٔ وثاقت وی معتبر می‌دانسته است. بنابر شواهد، علامه که از تأثیر و نقل آراء رجالی ابن‌جعابی در منابع رجالی امامی باخبر بوده، با او به عنوان یک رجالی غیرامامی برخورد کرده و او را از جهت مذهب همانند ابن‌عقده دانسته است.

1.. ابن‌عساكر، همان، ج۵۴، ص۴۲۸.

2.. خطیب بغدادی، همان، ج۳، ص۲۴۰.

3.. ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۱۶، ص۱۳۷.

4.. خطیب بغدادی، همان.

5.. در بسیاری از نسخ خطی فهرست طوسی، برخلاف نسخهٔ چاپ‌شده، ابن‌جعابی توثیق نشده است.

6.. حلی، خلاصة الاقوال، ص۲۱۱.


زیدیه و حدیث امامیه
390

کتاب‌هایش با احادیث باطل اهل سنت بوده است.۱ این توجیه با آنچه از زندگی ابن‌جعابی می‌دانیم هماهنگ نیست؛ زیرا ابن‌جعابی به گونه‌ای زیسته بود که کتاب‌ها و اقوالش نزد محدثان و نویسندگان سدهٔ بعد باقی ماند؛ چنان‌که خطیب بغدادی بارها از خط ابن‌جعابی یا کتاب الموالی وی استفاده کرده است.۲ پس ابن‌جعابی خود می‌دانسته که سوزاندن کتاب‌هایش مانع گسترش روایاتش نخواهد بود؛ زیرا خودش سال‌ها در مجالس املای متعدد آنها را در میان شاگردانش گسترده بود. بنابراین به احتمال قوی هدف ابن‌جعابی از این کتاب‌سوزی اقدامی نمادین و در جهت آرامش خاطر خودش در لحظات پایان زندگی بوده است؛ هرچند مشخص نیست او دقیقاً از چه چیزی ناراضی بوده است. شاید وی از روشی که در زندگی علمی خود پیشه کرده بود، رضایت نداشته است.

به‌هرروی از این گزارش‌ها برمی‌آید که صدوق (۳۸۱ق)، غضائری (۴۱۱ق) و مفید (۴۱۳ق)، که محدثان برجستهٔ امامیه بودند، هیچ یک به هنگام مرگ ابن‌جعابی با او نبوده‌اند و اصلاً روابط نزدیکی با وی نداشته‌اند؛ آنها تنها در دوران جوانی یا نوجوانی۳ از وی مجموعه احادیثی گرفته بودند. ازاین‌رو می‌توان حدس زد که تشیع ابن‌جعابی به گونه‌ای بوده که او با عالمان اهل سنت نزدیک‌تر بوده است؛ زیرا آنان بیش از محدثان هم‌عصر امامی‌اش وی را می‌شناختند و با وی رفت‌وآمد داشتند.

به نظر می‌رسد جز متکلمانی که ابن‌عساکر از آنها یاد کرده، همنشینی با امیران و دولت‌مردان وقت نیز در تحول اعتقادی و نگرشی ابن‌جعابی مؤثر بوده است. طوسی گفته است: «او به سیف‌الدوله تقرب جست و نزد او از خواص شد».۴ سیف‌الدوله علی بن حمدان (۳۰۳-۳۵۶ق) امیر شیعی حلب و قسمتی از شام بوده۵ که برخی

1.. شوشتری، قاموس الرجال، ج۹، ص۴۹۱.

2.. ر.ک: خطیب بغدادی، همان، ج۴، ص۱۳۷ و ج۸، ص۴۲۹ و ج۱۱، ص۲۴۴.

3.. زیرا مفید به هنگام حدیث شنیدن از ابن‌جعابی ۱۷ تا ۱۹ ساله بوده است.

4.. طوسی، الفهرست، ص۱۸۵.

5.. ابن‌اثیر، الكامل فی التاریخ، ج۸، ص۵۸۰.

  • نام منبع :
    زیدیه و حدیث امامیه
    سایر پدیدآورندگان :
    اعظم فرجامي
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1394
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 49868
صفحه از 575
پرینت  ارسال به