که به زیدی بودن آنها تصریح شده است. ابوالجارود، عمرو بن ابوالمقدام، غیاث بن ابراهیم، سلیمان بن خالد اقطع، جعفر بن عبداللّٰه محمدی و نصر بن مزاحم از این دست افرادند.۱
از سوی دیگر دور از انتظار نیست که ابنعقده به هممسلکان خود با توجه و عنایتی ویژه بنگرد و در نقل و انتشار اخبار آنها کوششی تام داشته باشد. باز دور از انتظار نیست که ابنعقده به هنگام یادکرد راویان و نویسندگان زیدی در کتابهایش به مذهب آنها اشاره نکرده باشد؛ چون آنها از همباوران خودش بودهاند و تذکر مذهب آنها لازم نبوده است؛ ازاینرو نجاشی و دیگر رجالشناسان امامی که از کتابهای ابنعقده استفاده کردهاند، برای راویان و نویسندگان زیدی شرححال گفتهاند؛ اما مانند ابنعقده به مذهب زیدی آنها اشاره نکردهاند؛ پدیدهای که پیشتر آن را در نوشتههای نجاشی نشان دادیم.
با بررسی این راویان صاحب کتاب که ابنعقده معرفی کرده و افزون بر آن، اطلاعات کمی که از زندگینامهٔ راوی در دست است، میتوان به برخی از راویان و نویسندگان زیدی پنهان در کتابهای نجاشی و طوسی رسید. این بررسی میتواند به کمک منابع زیدی یا اهل سنت صورت گیرد که اطلاعات گستردهتری دربارهٔ باورها، احادیث و دورهٔ زیست این راویان ارائه میدهند. عمر بن عبداللّٰه بن یعلی یکی از این نمونهها بود که پیش از این بدو اشاره شد. تَلید بن سلیمان راوی دیگری از این دست است.
نجاشی دربارهٔ ابوادریس تلید بن سلیمان محاربی اهل کوفه و راوی امام صادق علیه السلام گفته است: «ذکره ابوالعباس».۲ ابوالعباس ایهام دارد و کنیهای مشترک میان ابننوح و ابنعقده است؛ دو رجالی که نجاشی بارها از کتابهایشان بهره برده است. با مراجعه به خلاصة الاقوال علامه حلی که از ابنعقده بیش از دیگر رجالیان امامی یاد کرده است، روشن میشود که به احتمال قوی منظور از ابوالعباس ابنعقده است که دربارهٔ تلید بن سلیمان با سند گفته است: