«نسخه»ای از احادیث یک راوی را فراهم میکرده و چیزی شبیه «اصل» میساخته تا محدثان و راویان نخستین کوفه را صاحب کتاب معرفی کند. وقتی باغندی نامهٔ ابنعقده را دریافت میکند که نسخههایی از راویان کوفه نزد شیخی در کوفه است، برای اطمینان از سخن وی نزد شیخ رفته و پیش از همه میپرسد: «اصل این نسخهها کجاست؟».۱ از این ماجرا برمیآید که داشتن نسخههایی از مجموعه احادیث راویان قدیم چندان اهمیتی نداشته است؛ بلکه آنچه به این نسخهها ارزش میبخشیده، پشتوانه داشتن و دارای «اصل» بودن آنها بوده است. بنابراین عمل و روش ابنعقده در گرد آوردن احادیث یک راوی به عنوان «نسخه» از آن جهت مذموم و نامعتبر است که در فاصلهٔ بین روزگار راوی تا ابنعقده احتمال جعل روایت به نام راوی وجود دارد؛ اما اگر مجموعهای از روایات موجود و فعلی راوی به نام کتاب و نسخهٔ او معرفی شود، دیگر کسی احتمال برساخته بودن یا خدشهدار بودن الفاظ آن روایات را نمیدهد و راویان بعدی با اطمنیان از آن کتاب نقل میکنند.
ازاینرو باید گفت ازآنجاکه ابنعقده به نسخهسازی شهرت داشته و بسیاری از راویان و نویسندگانی که رجالیان امامی معرفی میکنند متفرد به ابنعقده و طریقش هستند، باید میان «اصل» داشتن و «نسخه» داشتن راوی تفکیک قائل شد. این امر با دقت موشکافانه در همهٔ منابع رجالی اهل سنت و شیعه میسر است.
دقت در کتابها و نویسندگانی که ابنعقده برای رجالشناسان امامی معرفی میکند نشان میدهد این افراد و کتابهایشان دارای چند ویژگی مشترک هستند که در زیر به آنها اشاره میشود.
کثرت راویان کوفی
بیشتر نویسندگان و راویانی که ابنعقده معرفی میکند از مردم کوفه هستند. طبیعی است ابنعقده، که خاندانش نسلهای پیاپی در کوفه زیستهاند، از اخبار و رجال کوفه بیش از دیگر شهرها مطلع باشد و آنان را معرفی کند؛ اما پرسش اینجاست که چگونه