377
زیدیه و حدیث امامیه

مدح او سخن می‌گفت».۱

از سوی دیگر بررسی روایات فراوان مفضل، به‌ویژه در کتاب‌های طبرانی، نشان می‌دهد که وی از ابوعبداللّٰه جعفر بن محمد علیه السلام جز یک مورد۲ روایتی ندارد و جای دادن او در میان راویان امامی که از امام ششم روایت کرده‌اند، امری نادرست و نابجاست. البته شاید بتوان احتمال داد که روایات مفضل از امام صادق علیه السلام به دست ما نرسیده باشد؛ اما اگر وی روایات بسیاری از این امام داشت، رجال‌شناسان اهل سنت که در عصر او یا نزدیک به روزگار او می‌زیستند، در شمار اساتید مفضل از جعفر بن محمد علیه السلام هم یاد می‌کردند.

از این اطلاعات می‌توان نتیجه گرفت که مفضل بن صدقه بیشتر در مجامع اهل سنت حضور داشته تا در محافل شیعه، و چون اهل کوفه بوده و مجموعه روایاتی هم داشته، ابن‌عقده برای کامل کردن فهرست چهارهزار نفری‌اش از راویان امام صادق علیه السلام وی را در شمار اینان جا داده است؛ آن‌گاه روایات او را در نسخه‌ای گرد آورده تا تأکید کند که او کتاب داشته و صاحب اصل بوده است. شاید صاحب اصل بودن، نوعی مزیت برای راوی محسوب می‌شده است که ابن‌عقده کوشیده مفضل را به چنین فضیلتی بیاراید؛ زیرا به گواهی ابن‌عدی، چنان‌که اشاره شد، ابن‌عقده در ستایش مفضل تلاشی تام داشته است. اما فاصلهٔ یک سده‌ای میان مفضل و ابن‌عقده این ستایش‌ها را ناپذیرفتنی می‌کند؛ مگر آنکه بگوییم ابن‌عقده این نگاه مثبت را بر اساس روایات موجود از مفضل یا گزارش منابع خاصی که در اختیار داشته به دست آورده است. شاید مفضل از زیدیان بتری و نزدیک به مذهب اهل سنت بوده و ابن‌عقده بدین سبب وی را می‌شناخته و نظر مساعدی به وی داشته است.

گفتنی است تلاش برای جمع کردن روایات یک راوی، که به‌نوعی همان عمل «مسندسازی» برای راویان است و بین محدثان امری رایج بوده، با آنچه ابن‌عقده انجام داده متفاوت است؛ زیرا از سخنان معاصران ابن‌عقده چنین برمی‌آید که وی

1.. ابن‌عدی، الكامل فى ضعفاء الرجال، ج۶، ص۴۰۹.

2.. ر.ک: طبرانی، المعجم الاوسط، ج۵، ص۱۹۱.


زیدیه و حدیث امامیه
376

اصلی نداشت. شاید نتوان چنان‌که دارقطنی به او مظنون بوده، ابن‌عقده را کذاب و حدیث‌ساز دانست؛ اما می‌توان دلیل ضعف روایات او را در مجموعه روایاتی دانست که او به صورت وجاده‌ به آنها دست یافته بود. ابن‌عقده گاه این اخبار را به طرقی غیرواقعی مستند می‌کرد یا برای اعتبار دادن به آنها می‌کوشید فراوان نقل شوند و سماع بیشتری از آنها صورت گیرد.. برای نمونه او گاه احادیث یک راوی را گرد می‌آورد و به صورت یک مجموعه درمی‌آورد تا به شکل کتابی مستقل درآید. آن‌گاه این نسخهٔ برساخته را بدون آنکه اصلی داشته باشند، یعنی بر نسخه‌ای قدیمی‌تر مستند باشد، روایت می‌کرد و رواج می‌داد.

در یک مورد نجاشی به این کار ابن‌عقده تصریح کرده است. وی در معرفی ابوحماد مفضل بن سعید بن صدقه، که از راویان امام صادق علیه السلام بوده است، می‌گوید: «او نسخه‌ای دارد که ابوالعباس احمد بن محمد بن سعید آن را جمع کرده است». سپس نجاشی برای رساندن طریق به نسخهٔ مفضل بن سعید می‌افزاید: «أخبرنا أحمد بن محمد قال حدثنا أحمد بن محمد بن سعید، عن رجاله، عن أبی حماد».۱ روشن است ابن‌عقده که نسخهٔ مفضل بن سعید را بازسازی کرده، طریق واحد و معینی برای آن نداشته و با تعبیر مبهم «از رجال خود» کوشیده است این کاستی را جبران کند یا تعدد اسناد روایات مفضل بن سعید را نشان دهد.

ضبط درست نام پدر و جد مفضل در رجال طوسی۲ و منابع اهل سنت چنین آمده است: «مفضل بن صدقة بن سعید». رجالیان امامی وی را نمی‌شناسند؛ ولی قدمای رجالی اهل سنت (همانند ابن‌معین، ابوحاتم رازی و ابوزرعه) او را ضعیف و متروک‌الحدیث برآورد کرده‌اند.۳ ابن‌عدی پس از گزارش روایات مفضل بن صدقه می‌افزاید: «ابوحماد تعدادی حدیث دارد که برخی از ثقات کوفی‌ یا غیرکوفی از وی نقل می‌کنند. من در حدیث او اشکالی ندیدم و احمد بن محمد بن سعید نیز بسیار در

1.. نجاشی، همان، ص۴۱۷.

2.. طوسی، الرجال، ص۳۰۷.

3.. ر.ک: ابن‌ابی‌حاتم رازی، الجرح والتعدیل، ج۸، ص۳۱۵.

تعداد بازدید : 50017
صفحه از 575
پرینت  ارسال به