روایاتش را در بیشتر کتابهای رجالی خود به کار میبسته است. یک گزارش نشان میدهد دیگر کتاب رجالی ابنعقده برای رجال امام علی علیه السلام نیز چنین چینشی داشته است؛ ابنغضائری در شرححال سلیم بن قیس هلالی میآورد: «اصحاب ما میگویند سلیم قابل شناسایی نیست و در هیچ خبری از او یاد نمیشود؛ اما من در غیر از کتابش هم از وی احادیثی یافتم؛... چنانکه ابنعقده در رجال امیرالمؤمنین احادیثی از وی گزارش میکند».۱
رجال ابنعقده بسیار مورد استفاده و توجه رجالشناسان امامی بوده است؛ تاجاییکه طوسی میگوید: «هیچ یک از اصحاب ما کتابی کامل دربارهٔ راویان حدیث ندارد... مگر کتابی که ابنعقده در آن رجال صادق علیه السلام را ذکر کرده و در این موضوع مقصود را بهتمامی بیان کرده است».۲ از میان رجالشناسان امامی، ابوالعباس ابننوح بیش از دیگران به این کتاب توجه و احاطه داشته و حتی کتاب الزیادات على أبیالعباس بن سعید فی رجال جعفر بن محمد علیه السلام را به عنوان مستدرک بر آن نگاشته است.۳ نجاشی نیز از این هر دو کتاب رجال یاد میکند و در موارد زیادی تنها از تعبیر «رجال ابوالعباس» استفاده میکند که ایهام دارد؛ زیرا ابنعقده و ابننوح، هر دو، کنیهٔ ابوالعباس دارند و صاحب الرجال بودند. اشاره شد الرجال تا عصر علامه حلی (۷۲۶ق) باقی بوده و وی آن را دیده که بهوفور از آن استفاده کرده است. کاربرد علامه حلی نشان میدهد ابنعقده رجال و راویانی را در شمار یاران امام صادق علیه السلام ذکر کرده بود که نجاشی، طوسی و ابنغضائری باآنکه کتاب را دیده بودهاند، از آنها یادی نکردهاند. کتاب الشیعة من أصحاب الحدیث نیز نزد ابنطاووس بوده و از آن با عنوان «مشایخ الشیعة» یاد کرده است.۴