عموم مردم هماهنگی بیشتری پیدا کرده بودند و از جمله با مجامع حدیثی و علمی اهل سنت مناسبات بیشتری داشتند؛ درعینحال به سبب داشتن باور اولیهٔ شیعی با امامیه هم در ارتباط بودند.
در سدهٔ چهارم و پنجم هجری شیخ مفید جارودیه را میشناخته که رسالهای دربارهٔ آنها تدوین کرده است. از این رساله برمیآید که او جارودیه را از دیگر فرق زیدیه به امامیه نزدیکتر میدانسته است.۱ شاید نجاشی و طوسی که هر دو از شاگردان مفید بودند، چون ابنعقده را به امامیه نزدیک میدیدند، او را به جارودیه منتسب کردهاند؛ زیرا جز این دو هیچ یک از شرححالنگاران، بهویژه از نویسندگان اهل سنت، که مفصلتر او را معرفی کردهاند، از جارودی بودن او سخن نگفتهاند.
کتابهای ابنعقده
از میان رجالشناسانِ شیعه و سنی تنها نجاشی و طوسی کتابهای ابنعقده را فهرست کردهاند. این دو ۲۷ کتاب برای وی نام برده و گفتهاند اینها تنها بخشی از مجموعه کتابهای اوست.۲ به نظر میرسد این دو رجالی امامی، بنابر شرطی که داشتهاند، تنها کتابهای راویان و محدثان امامی یا دربارهٔ امامیه را یاد کردهاند؛ پس احتمالاً کتابهای دیگر ابنعقده ارتباطی با موضوع امامیه نداشته است. برای نمونه دارقطنی از مستخرجات ابنعقده بر صحیح بخاری یاد کرده که امامیها به آن اشارهای ندارند.۳
دو فهرست نجاشی و طوسی از کتابهای ابنعقده با یکدیگر تطابق کامل ندارد. طوسی اسامی و ویژگی کتابها را با دقت بیشتری یادداشت کرده است. برای نمونه او به انتهای نامهای «کتاب من روى عن أمیرالمؤمنین علیه السلام»، «کتاب من روى عن علی بن الحسین»، «کتاب من روى عن أبیجعفر»، «کتاب من روى عن زید بن علی» عبارت