فراوانی از آنها یا در مدح آنها نقل کرده است که بسیار مورد استقبال اهل سنت قرار گرفته است. برای مثال از او نقل کردهاند: «ابوبکر و عمر سرور پیرمردان اهل بهشتاند». در روایات او گاهی سخن از دوستی عثمان هم در میان است: «حب علی و عثمان تنها در دل مردان پاکنژاد گرد میآید».۱ اخبار دیگری هم از ابنعقده نقل کردهاند که در آنها بهصراحت بر دوستی با شیخین تأکید میشود. ابنعقده با واسطههایی از زید بن علی نقل میکند: «به خدا سوگند بیزاری جستن از ابوبکر و عمر همانند بیزاری از علی علیه السلام است...».۲ وی همچنین با واسطهٔ جابر بن یزید جعفی از امام باقر علیه السلام نقل میکند: «فرزندان فاطمه علیهم السلام اجماع دارند که دربارهٔ ابوبکر و عمر بهترین سخنان را باید گفت».۳
ابوالقاسم عبداللّٰه بن محمد بن عبدالعزیز بغوی (۲۱۳-۳۱۷ق) در کهنسالی وارد کوفه شد و ابنعقده برای حدیث شنیدن نزد ابنعقده رفت. در آنجا ابوالقاسم بغوی به گلایه از کوفیان لب گشود و گفت خود دیده است که یک آسیابان کوفی شاگردش را وامیداشته الاغ آسیاب را به حرکت درآورد و ضمن کار به ابوبکر و عمر دشنام دهد. ابنعقده در پاسخ گفت: «ای ابوالقاسم؛ تعصبی که نسبت به احمد بن حنبل داری تو را واندارد که ضد اهل کوفه سخن بگویی؛ مگر روایت "خیر هذه الأمهٔ بعد نبیها، أبوبکر وبعد أبیبکر، عمر" از علی علیه السلام را مردم کوفه نقل نکردهاند؛ درحالیکه مردم مدینه روایت میکنند که علی علیه السلام با ابوبکر بیعت نکرد مگر پس از شش ماه؟».۴ به نظر میرسد ابنعقده به رغم داشتن اساتیدی چون ابنخراش که با شیخین مخالف بودند و آشنایی با این نوع اندیشهها دربارهٔ خلفا، خود از مخالفان آنها نیست و حتی در ثنای آنان خبر نقل کرده است.
جالب است که با وجود مدح خلفا، ابنعقده نگاه مثبتی به همهٔ صحابه نداشته و