سنت است که مایل به تشیع و حب علی علیه السلام بوده و ابومعاویه و عایشه را دشنام میداده است.۱ اینها از نشانههای زیدیان بتری است؛ چنانکه شهرستانی نیز او را از بتریان میداند.۲ از سوی دیگر وی از شاگردان حسن بن صالح بن حی بوده و در موارد بسیاری از آراء و عقاید استادش دفاع کرده است.۳
موسی بن قیس حضرمی (قبل از ۱۵۸ق) نیز از راویان پرروایت در منابع اهل سنت است که البته او را «رافضی» غالی خواندهاند.۴ سلمة بن کهیل (۱۲۲ق) را هم رجالشناسان امامی بتری دانستهاند.۵
با همهٔ اینها به نظر نمیرسد خبر بالا صحیح باشد؛ زیرا سفیان ثوری (۹۷-۱۶۱ق) به هنگام درگذشت سلمه ۲۵ ساله بوده و بسیار بعید است سلمه، که در آن زمان استادی کهنسال بوده، برای این جوانِ هنوز ناشناخته چنین ارج و قربی قائل شده باشد. پس احتمالاً اشکال این حدیث ناشی از موسی بن قیس است که رجالشناسان بدو مظنوناند.۶
به جز ابونعیم، وکیع بن جراح (۱۲۹-۱۹۷ق) نیز معروف به تشیع و نزدیکی به باورهای زیدی است که ابنعقده با واسطه از وی و نوادگانش روایت دارد.۷ سادات حسنی و علویزادگان نیز از دیگر اساتید و راویان ابنعقده هستند که او روایات بسیار را به آنها مستند کرده است. در فصل نخست گفتیم که اگرچه نمیتوان همهٔ خاندان حسن علیه السلام یا علویزادگان را زیدی دانست، تاریخ قیامهای زیدیه نشان میدهد آنان بیتردید با زیدیه روابط خوبی داشتهاند و در بسیاری از این شورشها آنان را همراهی کردهاند؛ به گونهای که گاه حتی از امامان زیدی محسوب شدهاند؛ پس میتوان
1.. ر.ک: خطیب بغدادی، همان، ج۱۲، ص۳۴۶، ۳۴۷.
2.. شهرستانی، الملل والنحل، ج۱، ص۱۷۲.
3.. ر.ک: ابنسعد، الطبقات الكبرى، ج۶، ص۳۷۵.
4.. عقیلی، الضعفاء الكبیر، ج۴، ص۱۶۴.
5.. كشی، الرجال، ج۲، ص۵۰۵.
6.. عقیلی، همان.
7.. خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۳، ص۲۰۲.