در نظر گرفت.۱
پس نمیتوان بهصراحت ابنعقده را به وضع و جعل متهم کرد؛ اما به نظر میرسد او در انتخاب نسخهها و منابعی که نقل میکرده دقت و ضبط کافی نداشته است. شاید اشتیاق او به حفظ و نقل تعداد حدیث بیشتر، که به ملاکی برای سنجش علم و دانش تبدیل شده بود، این لغزشها و چشم فروبستنها را سبب شده است. شهرت ابنعقده به نقل روایات متفرد از اساتید مجهول بهقدری فراگیر بوده که بیشتر محدثان یا نوآموزان این علم را نگران کرده بود. خطیب بغدادی نوشته است: «شنیدم که حفاظ به هنگام آغاز مذاکرهٔ حدیث (نوعی مسابقه و رقابت) شرط میکنند از احادیث ابوالعباس ابنعقده به سبب گستردگی آنها و اهل ضبط نبودن ابنعقده رویگردان باشند».۲
از سوی دیگر یادکرد فراوان ابنعقده در سند احادیث نسل بعد و همهگیر بودن نام وی، سبب شده بارها این محدثانِ طبقهٔ بعد از شاگردان یا رجالشناسان معاصر دربارهٔ او کسب تکلیف کنند. از ابوعلی حافظ نیشابوری (۲۷۷-۳۴۹ق) دربارهٔ تفرد ابنعقده به احادیثِ داخلشده (مُقحَمات) از افراد مجهول پرسش میشود و او از استادش دفاع میکند: «به این سخنها توجه نکنید؛ ابوالعباس امامی حافظ است و جایگاهش همانند کسی است که از وی دربارهٔ تابعان و اتباع تابعان پرسیده شود».۳ دارقطنی نیز از کسانی است که بارها از او دربارهٔ ابنعقده طلب نظر و رأی کردهاند؛ اما پاسخهای مختلف و گاه متناقضی از وی گزارش شده است.
دارقطنی و ابنعقده
ابوعبدالرحمن سلمی و دیگران در کنار پرسشهای رجالی، دربارهٔ ابنعقده و اینکه چرا دارقطنی از او یاد نمیکند، از وی پرسیدند و این پاسخهای کوتاه از دارقطنی نقل شده است: «او محدثی حافظ بود؛ هرچند در دین استوار نبود. بیش از این حرفی