347
زیدیه و حدیث امامیه

نوادگان دور، حدیث و سند را به فرد مشهوری از اجدادشان می‌رساند. ابن‌عقده به‌ویژه در مواقعی که کتاب یا روایاتی را از خاندان مشهور و برجسته‌ای نقل می‌کند بدین راه می‌رود؛ چنان‌که برای نقل طریق و نیز روایات سعید بن ابی‌جهم قابوسی، از فرزندان قابوس بن نعمان بن منذر، با نقل از فرزند به پدر به عمو چنین سند می‌دهد: «حدثنا المنذر بن محمد بن المنذر بن سعید بن أبی‌الجهم قال: حدثنا أبی قال: حدثنا عمی الحسین بن سعید قال: حدثنا أبی سعید».۱ از سوی دیگر او دربارهٔ فرزندان ائمه علیهم السلام نیز چنین عمل کرده که بارزترین نمونهٔ این‌گونه احادیث در منابع شیعی و امامی نقل فراوان ابن‌عقده از سادات حسنی یا علویان است که روایات و نسخه‌هایی را با واسطهٔ این افراد هم‌روزگارش به معصومان رسانده است. عالمان امامی از این دسته روایات و اسناد استقبال کرده‌اند و به‌ویژه امالی‌های امامیه از این روش سنددهی ابن‌عقده فراوان بهره برده‌اند.۲

بدتر آنکه ابن‌عقده نسخه‌فروشی و حتی طریق فروشی هم کرده و گاه دو محدث که آنها را خریده‌اند بعدها متوجه تفاوت در اسناد شده‌اند. ابوالحسین ابن‌عطار (۳۷۶ق) نقل کرده است: «در محضر ابن‌اشنانی حدیث می‌نوشتیم که او از ابن‌معیه از فاطمه بنت قاضی عبدالعزیز حدیث گفت. من پرسیدم: خود حدیث را از فاطمه ننوشتی؟ گفت: نه... گفتم: ابن‌عقده در کوفه به سال ۳۱۴ق از فاطمه این احادیث را به من رساند و تکه کاغذی نیز به دستخط جد فاطمه به من داد و من نیز ده درهم بدو دادم. ابن‌اشنانی گفت: پناه بر خدا! ابن‌عقده از من هزار دینار گرفت و با واسطهٔ ابن‌معیه این احادیث را به من داد و از تو ده درهم گرفته و بی‌واسطه به تو رسانده است!».۳ البته لازم به ذکر است که ابوالحسین ابن‌عطار خود به کذب بر اساتید و ضعف در اخبار متهم است و باید احتمال برساخته بودن کل داستان وی را هم

1.. نجاشی، همان، ص۱۸۰.

2.. برای نمونه ر.ک: صدوق، الامالی، صص۲۹۱، ۴۴۴؛ مفید، الامالی، صص۲۹، ۲۸۴؛ طوسی، الامالی، صص۲۰۳، ۲۰۴، ۲۰۸، ۲۲۳، ۲۲۵، ۳۳۴، ۳۳۵ و... .

3.. خطیب بغدادی، همان، ج۱۱، ص۳۸۵.


زیدیه و حدیث امامیه
346

می‌گیرد و نزد خود نگه می‌دارد.۱ همو در ماجرایی دیگر ضد ابن‌عقده سخن گفته است.۲ از سوی دیگر ابن‌سفیان محدثی دیگر با نام محمد بن مروان غزال (۳۱۸ق) را معرفی می‌کند که دو سال در کوفه اقامت داشته و از پدرش روایت می‌کرده است. بااینکه غزال خواندن و نوشتن نمی‌دانسته است، ابن‌سفیان خبر داده که ابن‌عقده ادعای سماع از غزال را داشته و احادیث پدر وی را رونویسی و املا می‌کرده است.۳ به نظر می‌رسد نباید از نقش حسادت‌ها و رقابت‌های دو استاد همشهری در این بدگویی‌ها غفلت کرد. افزون بر آن، کسانی که داستان‌هایی بر ضد ابن‌عقده بازگو کرده‌اند، یعنی ابوالحسن تمار و ابوالحسن ابن‌سفیان، افرادی کمتر شناخته‌شده‌اند که اطلاعاتی دربارهٔ وثاقت یا ضعف آنها در دست نیست۴ و حتی خطیب بغدادی که به وفور از هر دو نقل می‌کند آنها را به تمامی نمی‌شناساند.

ارزیابی انتقادات

با این‌همه نمی‌توان همهٔ اتهاماتی را که ضد ابن‌عقده مطرح می‌شود رد کرد؛ زیرا نشانه‌ها و قراینی در خود روایات ابن‌عقده و شیوخ و اسناددهی وی دیده می‌شود که نشان از اشتباهات یا سهل‌انگاری‌های او در نقل آنها دارد. ابن‌عدی گواهی داده است: «در روایت کردن ابن‌عقده ابهام‌گویی بسیار دیدم؛ مثلاً می‌گوید: "حدثتنی فلانهٔ قالت هذا کتاب فلان" و نیز در روایاتش "حدثنا فلان" خواندم».۵ داوری ابن‌عدی درست می‌نماید؛ زیرا شیوهٔ ابن‌عقده در بسیاری از احادیثش ذکر اسامی مبهم و حتی گاه کلمهٔ «فلان» است و از ذکر صریح نام راوی خودداری می‌کند.

او گاهی از راویان سند خود با تعبیر «رجل» یاد می‌کند و گاه با واسطهٔ پسران و

1.. همان.

2.. همان، ج۵، ص۲۲۵.

3.. همان، ج۶، ص۳۹۳.

4.. ذهبی ابن‌سفیان را به‌اختصار و با ذكر اساتید و شاگردان و سال وفات معرفی كرده است؛ ر.ک: سیر اعلام النبلاء، ج۳۲، ص۲۱.

5.. ابن‌عدی، همان، ج۱، ص۲۰۶.

  • نام منبع :
    زیدیه و حدیث امامیه
    سایر پدیدآورندگان :
    اعظم فرجامي
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1394
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 49710
صفحه از 575
پرینت  ارسال به